أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان
الْقارِعَةُ (1) مَا الْقارِعَةُ (2) وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَةُ (3) یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ (4) وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ (5) فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ (6) فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیَةٍ (7) وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ (8) فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ (9) وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ (10)
نارٌ حامِیَةٌ (11)میزان، وسیلهای برای سنجیدن است، اما سنجش معیارهای مختلفی دارد: گاهی به جرم، گاهی به طول و در مواردی به دما یا معیارهای دیگر است. آری، ترازوهای مختلف، میزانهایی برای سنجش جرم و خطکشهای کوچک و بزرگ، میزانهایی برای سنجش طول و دماسنجهای گوناگون، میزانهایی برای سنجش دماست و هر چیز را میتوان با میزانی متناسب با آن سنجید و برخی از اشیا یا امور، از چند جهت یا با چند نوع میزان قابل سنجش است.
سؤال این است که آیا بینشها، گرایشها و رفتارها را نیز میتوان وزن کرد؟ آیا عقاید، علایق و اعمال نیز دارای سنجه و میزان است؟ با چه میزانهایی میتوان اندیشهها و بینشها را ارزیابی کرد؟ با چه ملاکهایی میتوان تمایلات یا تنفرها را ارزشگذاری کرد؟ رفتارهای آدمی با کدامین معیارها قابل سنجش و ارزشیابی است؟
آیا میتوان مدعی شد که آدمیان بدون سنجیدن و وزن کردن معتقد شوند یا علاقهمند گردند یا عمل کنند؟ بیتردید ما انسانها تا یک اندیشه و بینش را ارزشمند ندانیم، به آن معتقد نمیشویم؛ تا یک علاقه یا تنفر را نفیس و قیمتی ندانیم، آن را بر علاقه یا تنفر دیگر ترجیح نمیدهیم و تا یک رفتار را پر بها تلقی نکنیم، آن را انجام نمیدهیم.
برایناساس، تفاوت اعتقادات، علایق و تنفرات و رفتارهای آدمیان در تفاوت ارزشگذاری آنان و آن هم در تفاوت میزانهایشان ریشه دارد. آری، هر یک از ما با یک نظام ارزشگذاری متشکل از میزانهای اصلی و فرعی فراوان میاندیشیم، تمایل پیدا میکنیم، متنفر میشویم و عمل میکنیم.
آن کوبنده! (قیامت که یکی از اوصاف آن کوبندگی است)«1» چیست آن کوبنده؟«2» و چه چیز تو را آگاه کرد که چیست آن کوبنده؟«3» در روزى که آدمیان همچون پروانههاى پراکنده از این سو به آن سو میروند«4» و کوهها این مظاهر صلابت مادی مانند پشم رنگارنگ زده شده متلاشى مى گردند.«5»
آن کوبنده سبب خواهد شد که انسانها براساس تفاوت موازینشان تقسیم شوند،
پس هر کس موازینش سنگین باشد و براساس معیارها و ملاکهای معنوی و الهی بسنجد و معتقد شود یا علاقهمند یا متنفر گردد و یا رفتار کند«6» پس او در زندگىِ خوش و پسندیدهاى خواهد بود، زیرا موازین او ثقیل و استوار است و در گیر و دار کوبندگی قیامت، در هم کوبیده نمیشود«7» و کسى که موازینش سبک باشد و براساس معیارها و ملاکهای مادی و دنیوی بسنجد و معتقد گردد یا علاقهمند یا متنفر گردد و یا رفتار کند«8» پس جایگاهش که او را همچون مادر در بر مىگیرد، هاویه (پرتگاه جهنم) است، زیرا موازین او خفیف و ناپایدار است و در گیر و دار کوبندگی قیامت، در هم کوبیده میشود و از بین میرود«9» و چه چیز تو را آگاه کرده است که آن چیست؟«10» آتشى است بس سوزان.«11»
خدای متعالی در این سوره کریمه به ما میفهماند که موازین هر انسانی یا ثقیل (سنگین) است یا خفیف (سبک)؛ البته واضح است که سنگینی و سبکی مراتبی دارد.
موازین ثقیل به معیارها و ملاکهای استوار و پایدار اطلاق میشود و موازین خفیف همان معیارها و ملاکهای سست و ناپایدار است. بینش، گرایش و رفتاری که با موازین ثقیل سنجیده شود، همواره ارزشمند شناخته میشود؛ چون موازین ثقیل از بین رفتنی نیست، اما بینش، گرایش و کنشی که با موازین خفیف سنجیده شود، تا زمانی ارزشمند تلقی میگردد که موازین خفیف باقی باشد، ولی به گاه نابودی این موازین، بی ارزشی آن آشکار خواهد شد.
موازین ثقیل بر جنبه مادی انسان استوار نیست. حیثیت مادی آدمی استحکام و استقراری ندارد و با وقوع قارعه، مانند پروانهای حیران و سرگردان و سبک و کموزن، به این سو و آن سو خواهد رفت، اما موازین ثقیل محکم است؛ البته نه از سنخ کوه. کوه که مظهر صلابت و استواری مادی است، با وقوع قارعه (روز کوبنده) متلاشی خواهد شد و بسان پشمی زده شده، نمایان خواهد گشت.
موازین ثقیل، تنها معیارها و ملاکهایی است که حتی در برابر قارعه و کوبندگی بیمانندش استوار میماند و از بین نمیرود. موازین دنیوی و مادی، حتی اگر به اندازه کوه محکم باشد، استوار نخواهد بود؛ پس چنین موازینی هرگز ثقیل نیست.
برایناساس، تنها موازین معنوی و الهی باقی میماند و تنها معیارها و ملاکهای خدایی، محکم و استوار است و کوبندگی قارعه در آنها اثری ندارد. از این روست که اگر کسی صاحب چنین موازینی باشد، در آن روز، زندگی همراه با رضایتی خواهد داشت و اگر کسی صاحب موازین خفیف باشد، در آن روز وانفسا به پرتگاه جهنم سقوط خواهد کرد.
جهت هدایتی سوره:
برحذر داشتن از موازین خفیف و ترغیب به موازین ثقیل
قیامت، حادثهای کوبنده است. ملاکها و موازین سبک و ناپایدار با وقوع این حادثه کوبنده در هم میشکند و ملاکها و موازین سنگین و پایدار باقی میماند؛ پس از موازین خفیف دور باشید و با موازین ثقیل زندگی کنید.
صدق الله العلی العظیم