تدبر در قرآن کریم
فیلم آموزشی سوره مبارکه منافقون

پرده نگار سوره مبارکه منافقون
صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه

صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه- بخش اول
دریافت

صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه- بخش دوم
دریافت

صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه- بخش سوم
دریافت

صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه- بخش چهارم
دریافت

صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه- بخش پنجم
دریافت

صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه- بخش ششم
دریافت

صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه- بخش هفتم
دریافت

صوت تدبر در سوره مبارکه حاقه- بخش هشتم
دریافت

متن آموزشی سوره مبارکه لیل

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 11

وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى‏ (1) وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى (2) وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى‏ (3) إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى (4) فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ (5) وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏ (6) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى‏ (7) وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‏ (8) وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنى‏ (9) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‏ (10)

 

وَ ما یُغْنی‏ عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى (11)سوگند به شب، آن گاه که بپوشانَد«1» و سوگند به روز، آن گاه که پدیدار گردد«2» و سوگند به آن قدرتى که نر و ماده را آفرید«3» که تلاشهاى شما گوناگون است.«4» امّا آن کس که براى رضاى خدا از مال خود بخشید و تقوا پیشه کرد«5» و نیکوترین وعده خدا را درباره انفاق کنندگان راست شمرد،«6» به زودى او را بر اثر کارهاى شایسته­اى که انجام مى‌دهد، براى ورود به بهشت آماده خواهیم ساخت و به آسایش و زندگى آسوده مى­رسانیم«7» و امّا آن کس که از بخشش مال خود بخل ورزید و با گردآورى ثروت، در پى توانگرى بود«8» و نیکوترین وعده خدا را دروغ شمرد،«9» به زودى او را براى دشوارى و عذاب آماده خواهیم ساخت«10» و آن­گاه که بمیرد و به هلاکت افتد، ثروتش براى او کارساز نیست.«11»

 

جهت هدایتی سیاق اول:

متقیان اهل انفاق در مسیر سعادت ابدی و مکذبان بخیل در مسیر شقاوت ابدی

 

آیه 12 - 21

إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‏ (12) وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‏ (13) فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّى (14) لا یَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى (15) الَّذی کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (16) وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى (17) الَّذی یُؤْتی‏ مالَهُ یَتَزَکَّى (18) وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‏ (19) إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‏ (20)

 

وَ لَسَوْفَ یَرْضى‏ (21)همانا هدایت (به مقصد رساندن)، تنها برعهده ماست«12» و همانا جهان آخرت و سراى نخستین، فقط از آنِ ماست.«13» بدین سبب شما را از آتشى که زبانه مى کشد، بیم دادم.«14» جز آن کسى که تیره بخت ترین مردم است، در آن درنیاید؛«15» همان کسى که حق را تکذیب کرد و از آن روى برتافت«16» و آن کس که پروا کننده‌ترین مردم است، قطعاً از آن آتش دور داشته مى‌شود.«17» همان کسى که دارایى‌اش را مى‌بخشد و با آن رشدى شایسته مى جوید«18» و هدفش از کمک به نیازمندان، جبران احسان آنان نیست، زیرا هیچ کس از آنان بر گردن او حق نعمتى ندارد که جبران آن لازم باشد،«19» بلکه انفاق او تنها براى دستیابى به خشنودى پروردگار بلندمرتبه‌اش است«20» و به زودى با دریافت پاداشى نیکو از جانب پروردگارش، خشنود خواهد شد.«21»

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

انذار مکذبان بخیل و تبشیر متقیان اهل انفاق

ای انسانها برحذر باشید از آتشی که مکذبان بخیل را در بر می­گیرد و متقیان اهل انفاق از آن در امان‌اند.

سیر هدایتی سوره

رفتار انسانها متفاوت است؛ برخی پاداش اخروی را باور دارند و بر همین اساس تقوا پیشه می­کنند و دست به انفاق می­گشایند و برخی پاداش اخروی را دروغ می­شمارند و بر پایه این توهم، خود را بی­نیاز می­بینند و بخل پیشه می­کنند. آیا قانون خدای متعالی درباره این دو گروه متفاوت، یکسان است؟!

براساس آیات این سوره مبارکه، مشی انسانها در زندگی متفاوت است: برخی اهل انفاق متقیانه هستند و به پاداش اخروی ایمان دارند؛ یعنی اهل ایمان به خدا و رسول و قیامت‌اند و در راه خدا از مال دنیا انفاق می‌کنند و برخی دیگر اهل بخل و ثروت اندوزی و احساس بی‌نیازی از خدای‌اند و به پاداش روز جزا ایمانی ندارند؛ یعنی اهل کفر و تکذیب‌اند و حاضر نیستند در راه خدا از مال دنیا انفاق کنند.

خدای سبحان به تناسب تفاوت اعتقاد و عملکرد این دو گروه، آنان را به عاقبتی متفاوت وعده می‌دهد: گروه نخست را به آسان‌سازی پیمودن راه سعادت بر ایشان و گروه دوم را به آسان‌سازی پیمودن راه شقاوت، و به آنان می‌فهماند که چون هدایت در قبضه قدرت خداست و دنیا و آخرت از آن اوست، هیچ کس نمی‌تواند در مترتب ساختن نتایج متفاوتِ اعمال متفاوت، مانع او شود؛ از این رو انسانها را از آتش زبانه‌کش جهنم می‌ترساند و باز به ایشان می‌فرماید که جز کافران اهل تکذیب، کسی در این آتش  جاودانه نخواهد بود و متقیان اهل انفاق از این آتش دور خواهند ماند و با گرفتن پاداش، راضی خواهند شد.

 

جهت هدایتی سوره مبارکه لیل:

تشویق به انفاق و هشدار درباره بخل

انفاق در دنیا و آخرت، راهگشا و بخل در دنیا و آخرت، مشکلزاست.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه ضحی

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

‏وَ الضُّحى‏ (1) وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى‏ (2) ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى‏ (3) وَ لَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى‏ (4) وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏ (5) أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى‏ (6) وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى‏ (7) وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى‏ (8) فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ (9) وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ (10) وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ (11)

 

چند روزی است که از جانب خدای کریم به رسولش| وحی نمی­شود. چه شده است؟ آیا این نشانه قهر خدای متعالی با رسول خویش است؟ آیا این پایان رسالت است؟ دشمنان و بدخواهان چه می­گویند؟ دوستان و مؤمنان با خود چه می­اندیشند؟

فشار این فضا بر جریان رسالت، نیازی به توضیح ندارد، زیرا همه می­دانیم که تنها پشتوانه پیامبر خدا6 در پیشبرد امر خطیر رسالت، خداست و دلگرمی رسول اکرم6 از حمایت خدا با رسیدن وحی از جانب اوست.

سوگند به آن دم که آفتاب بگسترد«1» و سوگند به شب، آن گاه که تاریکى­اش فراگیر شود و آرام یابد«2» که پروردگارت ـبرخلاف آنچه دشمنان می‌گویندـ نه رهایت کرده و نه تو را دشمن داشته است.«3»

آری، همان­گونه که روز با روشنایی و شب با تاریکی­اش آیه خداست، جریان و انقطاع وحی نیز هر دو نشانه خداست. آیا روز آیه دوستی خدا با مردم و شب نشانه قهر او با انسانهاست؟ هرگز؛ پس انقطاع وحی دلیل قهر خدا با تو نیست.

بالاتر از این، امیدوار باش! تو در این دنیا مورد رحمت ما هستی و سراى آخرت قطعاً براى تو بهتر از این سرا خواهد بود«4» و به زودى پروردگارت در آن سرا [چنان مقامى] به تو عطا کند که خرسند شوى.«5» مگر تو را کودکى یتیم نیافت، پس به تو پناه داد؟«6» ­و تو را راه نایافته دید، پس هدایتت کرد«7» و تو را تهیدست یافت، پس توانگرت ساخت«8» پس تو نیز یتیم را خوار و مغلوب مکن که خود درد یتیمى را احساس کرده­اى«9» و سؤال کننده را که از تو مالى مى طلبد، از خود مران و بر او بانگ مزن که خود تلخى تنگدستى را چشیده­اى«10» و تو که با نعمت وحی راه یافته­ای، پس نعمت پروردگارت (قرآن) را بازگوى.«11»

بدین ترتیب، خدای متعالی با بیاناتی سرشار از محبت به رسول خود 6 امید می­دهد و شائبه هر وداع و قهری را می­زداید. سپس به نعماتی که تا کنون به ایشان ارزانی داشته اشاره می­کند و بر همین اساس، آن حضرت را به ادامه تبلیغ وحی و مردمداری  فرامی­خواند و فضای حزن­انگیز حاصل از انقطاع وحی را به فضای امید و نشاط برای کار در راه خدا تبدیل می­کند و برای همیشه، هر زمزمه‌ای را که از توهم انقطاع لطف خدا به پیامبرش6 سرچشمه بگیرد، خاموش می‌کند.

جهت هدایتی سوره:

امیدافزایی و نشاط بخشی به پیامبر6 برای ادامه راه رسالت

انقطاع موقت وحی، نشان قهر خدا نیست. خدا با توست و آینده برای تو بسی بهتر است. راه نفوذ دلسردی را ببند. الطاف خدا درباره خودت را به یاد آور و تبلیغ وحی و مردمداری را تداوم بخش.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه شرح

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ (1) وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ (2) الَّذی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ (3) وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ (4) فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (6) فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (7) وَ إِلى‏ رَبِّکَ فَارْغَبْ (8)

 

پیامبر گرامی اسلام6 در راه رسالت الهی خود گام برمی­دارد. در این راه، وظایف سنگینی بر دوش آن حضرت است. اینک ایشان در آستانه فراغت از وظیفه­ای مهم است، اما رسالت او به اینجا ختم نمی‌گردد و راه ادامه دارد. او باید برای انجام وظیفه بعدی خود آماده باشد. ادامه راه، سخت و دشوار می‌نماید:

آیا به تو شرح صدر ندادیم تا ظرفیت دریافت وحی و تحمل گزندها و مشکلات راه تبلیغ وحی را داشته باشی«1» و با فراهم­سازی اسباب و شرایط انسانی و اجتماعی، دعوت و مجاهدتهای الهی، تو را پیش­بردیم و بدین ترتیب، سنگینى بار رسالت را از دوشت تو برداشتیم.«2» آن سنگینى که پشت تو را سخت شکسته بود«3» و به رغم بدخواهی دشمنانت، با پیشبرد دعوت حق، آوازه­ات را بلند گردانیدیم.[1]«4» چنین کردیم، چون سنّت ما بر این جارى است که در پى دشوارى، آسانى باشد.«5» این سنت همچنان جریان دارد. به یقین در پى دشوارى، آسانى خواهد بود.«6» پس هرگاه از انجام وظیفه­ای الهی فارغ شدى، بی­آنکه از دشواری راه نگران شوی، برای انجام وظیفه الهی دیگر تلاش کن«7» و بدین وسیله به سوی پروردگارت رغبت کن.«8»

در شرایطی که سختیها و دشواریهای کار در راه خدا جلوه­گر شده است و ممکن است حرکت رسول اکرم6 به سوی خدا را تحت تأثیر قرار دهد، وحی الهی در قالب سوره «شرح» نازل می­گردد و بر سنت (إن مع العسر یسرا) تأکید می­کند تا هیچ­گاه سختیها، مانع ادامه حرکت در راه خدا نگردد. آری، رسیدن به خدا جز با انجام وظایف الهی و آن نیز جز با آمادگی برای رویارویی با سختیهای کار در راه خدا ممکن نیست و این آمادگی با آگاهی و باور نسبت به سنت پیش­گفته حاصل می­شود.

این درسی برای همه انسانهاست که اگر از سختیهای راه بترسند و در راه خدا قدم نگذارند، حرکتی نخواهند کرد و محکوم به رکود و عقبگرد خواهند بود، اما اگر به سنت خدایی (إن مع العسر یسراً) ایمان داشته باشند، با توکل بر خدا در طاعت و حرکت مشتاقانه می‌کوشند و با یاری خدا به مقصد خواهند رسید.

جهت هدایتی سوره:

تقویت پیامبر6 برای ادامه راه خدا و رویارویی با دشواریها

براساس سنت (إن مع العسر یسرا) باید راه را ادامه داد و برای مواجهه با سختیهای راه خدا آماده بود.

 

صدق الله العلی العظیم



[1]. آیات چهارگانه نخست: این سوره در انطباق بر الطاف الهی در مسیر رسالت، ظاهر است؛ بنابراین مراد از شرح صدر، ایجاد ظرفیت دریافت و تحمل مکاره تبلیغ وحی است و مراد از وضع وزر و رفع ذکر، فراهم­سازی اسباب و زمینه­های تبلیغ وحی است. گفتنی است که یکی از مصادیق رفع ذکر رسول خدا6، همراه کردن نام آن حضرت با نام خدای یگانه در شهادتین است، زیرا بر هر مؤمنی واجب است که آن را در نمازهای پنجگانه یومیه، تکرار کند.

متن آموزشی سوره مبارکه تین

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ (1) وَ طُورِ سینینَ (2) وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ (3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویمٍ (4) ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ (5) إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (6) فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ (7) أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمینَ (8)

 

پیامبر اسلام6 دین اسلام را از جانب خدا آورده است. گروهی به آن حضرت ایمان می­آورند و براساس ایمانشان عمل صالح انجام می­دهند، اما گروهی دیگر به سبب دینی که آورده است، تکذیبش می­کنند و می­گویند آنچه تو ادعا می­کنی، دروغی بیش نیست. وحی الهی چنین پاسخ می­دهد:

سوگند به دو کوه انجیر و زیتون (دو سرزمین دمشق و بیت المقدس)؛ آنجا که خاستگاه پیامبرانى بسیار است[1]«1» و سوگند به طور سینا؛ آنجا که خدا با موسى سخن گفت«2» و سوگند به این شهر امن (مکّه)؛ اینجا که سرزمین بعثت تو به رسالت ابلاغ دین خداست«3» که ما انسان را در نیکوترین قوام آفریدیم.[2]«4» سپس او را به جایگاهى پست­تر از جایگاه همه فرومایگان باز گرداندیم«5» مگر کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردند که براى آنان پاداشى بى پایان خواهد بود.«6»

براساس این آیات، خدا انسان را در بهترین و نیکوترین قوام آفریده و همین آفریدگار، چنین حکم کرده است که انسان از این جایگاه والا سقوط کند و تا پایین­ترین و پست­ترین درکات اهل عذاب تنزل یابد. تنها یک راه برای استثنا شدن از حکم سقوط وجود دارد و آن ایمان و عمل صالح است. آری، مؤمنان اهل عمل صالح، نه تنها سقوط نمی­کنند، بلکه اجر بی­انتهای الهی سبب صعودشان خواهد شد.

سوگند به سرزمینهای وحی و نبوت در صدر این آیات، افزون بر تأکید این محتوا می­فهماند که خدای حکیم راه درست ایمان و عمل صالح را در این سرزمینها به پیامبران خود: وحی فرموده است و تنها راه نجات انسان از سنت سقوط، ایمان به پیامبران: و عمل به دین آنان است.

اینک اى رسول ما، پس از بیان این سنت، چه کسی تو را به سبب دینی که از جانب خدا آورده­ای[3] تکذیب می­کند؟[4]«7» مگر خداوند برترین حکم­کنندگان نیست؟«8»

جهت هدایتی سوره:

تکذیب پیامبر6 موجب سقوط

آنان که پیامبر6 را به سبب دین تکذیب می­کنند، از نیکوترین قوام آفرینش الهی به پایین­ترین درکات فرومایگان سقوط می­کنند. این حکمِ برترینِ حکم­کنندگان است.

 

صدق الله العلی العظیم



[1]. درباره تین و زیتون چند گزینه مطرح است:

«دو میوه»، «دو درخت»، «دو کوه که بر اولی، دمشق و بر دومی، بیت المقدس قرار دارد.»

با توجه به قسمهای بعدی (طور سینا و مکه) می­توان گزینه سوم را ترجیح داد، زیرا دمشق و بیت المقدس مانند طور سینا و مکه، از سرزمینهای پیامبران الهی: است. البته دلیل نام­گذاری این سرزمینها به تین و زیتون، کثرت این دو میوه­ یا دو درخت در این مناطق است.

[2]. جنس انسان در نیکوترین قوام آفریده شده؛ یعنی تمام شئون و همه جهات وجودی‌اش، قویم و استوار است.

[3]. آیه هفتم: مراد از دین، جزاست یا گزاره­های اعتقادی و اخلاقی و رفتاری؟ به دو دلیل معنای دوم مناسب­تر است: نخست اینکه این واژه در غالب استعمالات قرآنی، به معنای دوم به کار می­رود، مگر اینکه با کلمه (یوم) همراه شده باشد: (یوم الدین) و دوم اینکه معنای دوم با سیاق درونی سوره و سوره­های قبل و بعد هماهنگ­تر است، زیرا هم در صدر این سوره و هم در سوره­های پیشین و پسینش سخن از وحی و نبوت و رسول خدا6 است، نه معاد و جزا.

[4]. برخی از مترجمان و مفسران، این آیه را چنین معنی کرده‌اند: «پس بعد [از این‏] چه چیز تو را به تکذیب دین وامى‏دارد؟». به نظر می‌رسد، این معنی صحیح نیست و بهتر است چنین معنی شود: «پس بعد [از این‏] چه کسی تو (پیامبر) را به سبب دین تکذیب می‌کند؟» دلایل صحت این معنی و اشکال معنای پیشین از این قرار است:

‌أ.         ظاهر (یکذبک) فعل و فاعل و مفعول است و به معنای «تو را تکذیب می‌کند» نه «تو را به تکذیب وامی‌دارد». غیر از معنای مذکور، خلاف ظاهر است و  به دلیل بیّن احتیاج دارد.

‌ب.     سیاق سوره می‌فهماند که در این آیه سخن از تکذیب پیامبر6 است نه تکذیب روز جزا، چون همه قسمهای صدر سوره مربوط به سرزمینهای وحی است.

‌ج.      سوره‌های قبل، یعنی «ضحی» و «شرح» و سوره‌ بعد، یعنی «علق» درباره پیامبر گرامی اسلام6 است و قرار گرفتن این سوره در میان آنها حاکی از همگرایی این سوره با آن سوره‌هاست.

‌د.        اگر گفته شود که «ما» برای غیر ذوی العقول به کار می‌رود، جواب این است که «ما» در قرآن کریم سه کاربرد دارد: غیر ذوی العقول: (إلا ما اضطررتم إلیه)؛ ذوی العقول: (والسماء وما بناها)؛ اعم از ذوی العقول و غیر ذوی العقول: (سبح لله ما فی السماوات والأرض).

متن آموزشی سوره مبارکه مطففین

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 6

وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ (1) الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ (2) وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ (3) أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ (4) لِیَوْمٍ عَظیمٍ (5) یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ (6)

انسان، موجودی اجتماعی و تار و پود هر جامعه­، روابط انسانی است. صلاح جامعه بشری مبتنی بر سلامت رابطه آدمیان با یکدیگر و آن نیز منوط به رعایت کامل حقوق دیگران و آمادگی برای گذشت از کاستی حقوق خویش است. این سخن بدین معنی است که استیفای تام حقوق خویش در کنار عدم ایفای کامل حقوق دیگران، روابط انسانی را بیمار کرده و به فساد جامعه بشری منتهی می­گردد. نام این پدیده مشکل­ساز، تطفیف است که گاهی با عبارت کم­فروشی از آن یاد می­شود. رذیله­ای که محدود به خرید و فروش مصطلح نیست و مصداق آن در انواع تعاملات انسانی قابل مشاهده است.

خانواده یک جامعه کوچک انسانی است. اگر هر کدام از اعضای خانواده گرفتار تطفیف و در پی استیفای کامل حقوق خویش باشد، بی­آنکه برای ایفای کامل حقوق دیگران بکوشد، چه خواهد شد؟

خرید و فروش، تجارت و صنعت، تعلیم و تعلم و... نیز مظاهر دیگری از جامعه بشری است. اگر خریداران و فروشندگان، تاجران و اهل صنایع، معلمان و متعلمان و... هر یک، مطففانه به فکر تحصیل کامل حقوق خویش باشند، ولی حقوق افراد مقابل خود را به طور کامل ادا نکنند، چه خواهد شد؟

معلمان و شاگردان، برادران و خواهران ایمانی، دوستان و همسایگان، دولت و ملت و... همه و همه، نمونه­هایی از جامعه هستند و صلاحشان در گرو سلامت روابط انسانی شکل­دهنده آن جوامع است. اگر روابط مذکور دچار آفت تطفیف شود، به ایجاد و توسعه فساد در متن این جوامع خواهد انجامید.

واى بر کسانى که از حقوق دیگران مى­کاهند؛«1» همانان که چون به پیمانه از مردم چیزى مى­گیرند، تمام مى­ستانند«2» و چون به پیمانه یا ترازو به آنان چیزى مى­دهند، کم مى­دهند و زیان مى­رسانند.«3» شگفتا! آیا آنان باور ندارند که برانگیخته مى­شوند؟«4» به هنگام روزى بزرگ،«5» روزى که مردم براى داورى پروردگار جهانیان از دل خاک به پا مى­خیزند.«6»

پیمانه و ترازوی هر چیز به تناسب آن است؛ بنابراین استفاده از این عبارات به معنای محدود کردن رذیله تطفیف در خرید و فروش کالا نیست؛ مثلاً اگر معیار فروش گندم، کیلوگرم باشد، معیار فروش پارچه، متر است؛ پس ترازوی معامله گندم، وسیله سنجش جرم آن و ترازوی معامله پارچه، وسیله سنجش طول و عرض آن است. به همین منوال، ترازوی سنجش تعاملات دیگر، متناسب با آنهاست. برای نمونه، ترازوی سنجش رابطه زناشویی، پدر و پسری، برادری، همسایگی و... احکام و ضوابط معروف است.

جهت هدایتی سیاق اول:

تهدید شدید مطففین

وای بر کسانی که حق خود را به طور کامل استیفا می­کنند و از حق دیگران کم می­گذارند. آیا ایشان باور ندارند که روزی برانگیخته خواهند شد؟

 

 

 

آیه 7 - 28

کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفی‏ سِجِّینٍ (7) وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ (8) کِتابٌ مَرْقُومٌ (9) وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ (10) الَّذینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ (11) وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثیمٍ (12) إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ (13) کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ (14) کَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ (15) ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحیمِ (16) ثُمَّ یُقالُ هذَا الَّذی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ (17)

کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفی‏ عِلِّیِّینَ (18) وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ (19) کِتابٌ مَرْقُومٌ (20) یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (21) إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ (22) عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ (23) تَعْرِفُ فی‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعیمِ (24) یُسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ (25) خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ (26) وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیمٍ (27) عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (28)

رذیله تطفیف، جلوه­ای از وصف قبیح فجور یا همان نافرمانی خداست؛ پس آنان که در معرض آفت تطفیف هستند، از عاقبت فاجران بشنوند و اراده اصلاح را در وجود خویش پرورش دهند.

نه هرگز، از حقوق دیگران نکاهند، زیرا قطعاً سرنوشت فاجران در سجّین (زندان جهنم) مقرّر شده است«7» و چه چیز تو را آگاه کرده است که سجّین چیست؟«8» سرنوشتى است حتمى که خدا براى فاجران مقرّر کرده است و براى همیشه در آن محبوس­اند.«9» واى بر تکذیب­کنندگان، آن­گاه که آنچه برایشان مقدر شده است، تحقّق یابد!«10» همانان که روز جزا را دروغ ­می­شمرند«11» و جز هر تجاوزکار گناه­پیشه­اى آن را دروغ نمى­شمرد.«12» هنگامى که آیات ما بر او تلاوت شود، مى­گوید: اینها افسانه­هایى است که مردمان نخستین ساخته و پرداخته­اند.«13» نه، آیات قرآن افسانه نیست، بلکه گناهانى که همواره مرتکب مى­شوند، بر دلهایشان زنگار شده است؛ ازاین رو حق را درنمى­یابند.«14» مبادا مرتکب گناه گردند که قطعاً گنهکاران در روز جزا از کرامت و قُرب پروردگارشان محروم­اند.«15» وانگهى، آنان حتماً به دوزخ درمى­آیند و در آنجا ماندگار مى­شوند.«16» آن گاه به آنان گفته مى شود: این است همان چیزى که آن را دروغ مى­شمردید.«17»

نه هرگز، از حقوق دیگران نکاهند، زیرا قطعاً سرنوشت نیکان در علیّین (مرتبه­هاى والا و درجات قرب به خدا) است«18» و چه چیز تو را آگاه کرده است که علیّین چیست؟«19» فرجامى است حتمى و مشخص«20» که مقرّبان درگاه خدا آن را مى­نگرند.«21» همانا نیکان در نعمتى فراوان به سر مى­برند.«22» آنان در حجله­ها بر تختها نشسته­اند و بهشت و نعمت­هاى آن را نظاره مى­کنند.«23» در چهره هایشان طراوت نعمت را درمى­یابى.«24» از شرابى زلال و خالص که مُهر شده است، در اختیارشان مى­گذارند.«25» شرابى که مهرش از مُشک است؛ پس سبقت گیرندگان در دستیابى به مواهب بهشتى، به ویژه این شراب ، باید بکوشند و بر یکدیگر سبقت گیرند.«26» آمیزه آن از تسنیم است؛«27» آن چشمه­اى که مقرّبان درگاه خدا از آن مى­آشامند.«28» آیا با وجود چنین پاداشی برای نیکان، باز هم باید از قیامت غفلت کرد و حقوق دیگران را ضایع ساخت؟ هرگز!

جهت هدایتی سیاق دوم:

تهدید شدید فاجران مکذّب روز جزا

تجاوزپیشگان گناهکار که قرآن را خرافه می­دانند، روز جزا را تکذیب می­کنند و لباس فجور بر تن می­کنند و عاقبتشان زندان جهنم است؛ برخلاف ابرار که به نعیم بهشت راه می­یابند.

 

 

 

آیه 29 - 36

إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ (29) وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهینَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32) وَ ما أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظینَ (33) فَالْیَوْمَ الَّذینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ (34) عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ (36)

ادامه حیات اهل تطفیف، این رذیله فسادانگیز اجتماعی، در گرو توجیه رفتار ناپسندشان در عرصه جامعه است؛ از این رو مؤمنان پارسا را به سخره می­گیرند و آنان را به گمراهی متهم می­کنند تا برای ادامه ظلم و خیانت خویش، فضایی آزاد فراهم آورند. مثلاً آنان که در خرید و فروش با انسانها گرفتار دروغ­اند و با این روش، حقوق دیگران را پایمال می­کنند، صادقان و راست­کرداران را مسخره می­کنند؛ تا آنجا که ایشان به چهره­های گمراه شناخته شوند و فضای آزاد دروغگویی به مخاطره نیفتد.

اینک قیامت برپا شده است. همانا مجرمان اهل تطفیف­، به مؤمنان پاسدار حقوق انسانی مى­خندیدند«29» و چون بر آنان مى­­گذشتند، با اشاره چشم و ابرو آنان را مسخره مى­کردند«30» و چون نزد کسانشان باز مى­گشتند، شادمان از آنچه کرده­اند، باز مى­گشتند و از آنان فکاهی می­ساختند«31» و چون مؤمنان را مى­دیدند، مى­گفتند: بى تردید اینان گمراه­اند.«32» و حال آنکه آنان براى نگهبانى مؤمنان فرستاده نشده بودند که درباره آنان داورى کنند و گمراهشان بنامند.«33» پس امروز که روز جزاست، مؤمنان به کافران مى­خندند.«34» مؤمنان در حجله­ها روى تختها نشسته و مى­نگرند«35» که آیا کافرانِ گنه­پیشه را به آنچه مى­کردند سزا داده­اند؟«36»

جهت هدایتی سیاق سوم:

در هم شکستن فضایی که در آن مجرمان، مؤمنان را مسخره می­کنند و گمراه می­خوانند

روز قیامت، اوضاع دگرگون می­شود و مؤمنان به مجرمان می­خندند و مکافات آنان را به نظاره می­نشینند.

 

 

 

سیر هدایتی سوره

سوره مبارکه با رذیله تطفیف مقابله می­کند. در نخستین گام، مطففان را معرفی کرده، به شدت تهدید می­کند و عدم باور به بعث پس از مرگ را ریشه این صفت زشت و آفت مخرّب جوامع انسانی می­خواند. (آیات 1 تا 6)

در نگاهی وسیع­تر مطففان به عنوان جلوه­دهندگان فجور و نافرمانی خدا مشمول تهدید می­شوند و باز هم تکذیب جزا در جایگاه ریشه مطرح می­گردد و باری سنگین از تهدید را متوجه خود می­سازد. آن­گاه این انذار به تبشیری به متقابل برای اهل برّ و نیکی تکمیل می­شود و برای همه آدمیان، زمینه انتخاب را فراهم می­سازد. (آیات 7 تا 28)

در آخرین گام هدایتی، روش تبلیغی توسعه آفت تطفیف، یعنی تمسخر و گمراه جلوه دادن مؤمنان خنثی می­گردد. (آیات 29 تا 36)

جهت هدایتی سوره مبارکه مطففین:

مقابله با رذیله تطفیف

وای بر آنان که بعث و جزا را دروغ می­شمارند و از فرمان خدا خارج می­گردند و در تعامل با دیگران، حق خود را به طور کامل استیفا می­کنند و از حق آنان کم می­گذارند. آن­گاه برای بقای سیره تطفیفی خویش، مؤمنان را به سخره می­گیرند و گمراه می­خوانند.

صدق الله العلی العظیم

فیلم آموزشی سوره مبارکه صف

پرده نگار سوره مبارکه صف