أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان
وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ (1) وَ طُورِ سینینَ (2) وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ (3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ (4) ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ (5) إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (6) فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ (7) أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمینَ (8)
پیامبر اسلام6 دین اسلام را از جانب خدا آورده است. گروهی به آن حضرت ایمان میآورند و براساس ایمانشان عمل صالح انجام میدهند، اما گروهی دیگر به سبب دینی که آورده است، تکذیبش میکنند و میگویند آنچه تو ادعا میکنی، دروغی بیش نیست. وحی الهی چنین پاسخ میدهد:
سوگند به دو کوه انجیر و زیتون (دو سرزمین دمشق و بیت المقدس)؛ آنجا که خاستگاه پیامبرانى بسیار است[1]«1» و سوگند به طور سینا؛ آنجا که خدا با موسى سخن گفت«2» و سوگند به این شهر امن (مکّه)؛ اینجا که سرزمین بعثت تو به رسالت ابلاغ دین خداست«3» که ما انسان را در نیکوترین قوام آفریدیم.[2]«4» سپس او را به جایگاهى پستتر از جایگاه همه فرومایگان باز گرداندیم«5» مگر کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردند که براى آنان پاداشى بى پایان خواهد بود.«6»
براساس این آیات، خدا انسان را در بهترین و نیکوترین قوام آفریده و همین آفریدگار، چنین حکم کرده است که انسان از این جایگاه والا سقوط کند و تا پایینترین و پستترین درکات اهل عذاب تنزل یابد. تنها یک راه برای استثنا شدن از حکم سقوط وجود دارد و آن ایمان و عمل صالح است. آری، مؤمنان اهل عمل صالح، نه تنها سقوط نمیکنند، بلکه اجر بیانتهای الهی سبب صعودشان خواهد شد.
سوگند به سرزمینهای وحی و نبوت در صدر این آیات، افزون بر تأکید این محتوا میفهماند که خدای حکیم راه درست ایمان و عمل صالح را در این سرزمینها به پیامبران خود: وحی فرموده است و تنها راه نجات انسان از سنت سقوط، ایمان به پیامبران: و عمل به دین آنان است.
اینک اى رسول ما، پس از بیان این سنت، چه کسی تو را به سبب دینی که از جانب خدا آوردهای[3] تکذیب میکند؟[4]«7» مگر خداوند برترین حکمکنندگان نیست؟«8»
جهت هدایتی سوره:
تکذیب پیامبر6 موجب سقوط
آنان که پیامبر6 را به سبب دین تکذیب میکنند، از نیکوترین قوام آفرینش الهی به پایینترین درکات فرومایگان سقوط میکنند. این حکمِ برترینِ حکمکنندگان است.
صدق الله العلی العظیم
[1]. درباره تین و زیتون چند گزینه مطرح است:
«دو میوه»، «دو درخت»، «دو کوه که بر اولی، دمشق و بر دومی، بیت المقدس قرار دارد.»
با توجه به قسمهای بعدی (طور سینا و مکه) میتوان گزینه سوم را ترجیح داد، زیرا دمشق و بیت المقدس مانند طور سینا و مکه، از سرزمینهای پیامبران الهی: است. البته دلیل نامگذاری این سرزمینها به تین و زیتون، کثرت این دو میوه یا دو درخت در این مناطق است.
[2]. جنس انسان در نیکوترین قوام آفریده شده؛ یعنی تمام شئون و همه جهات وجودیاش، قویم و استوار است.
[3]. آیه هفتم: مراد از دین، جزاست یا گزارههای اعتقادی و اخلاقی و رفتاری؟ به دو دلیل معنای دوم مناسبتر است: نخست اینکه این واژه در غالب استعمالات قرآنی، به معنای دوم به کار میرود، مگر اینکه با کلمه (یوم) همراه شده باشد: (یوم الدین) و دوم اینکه معنای دوم با سیاق درونی سوره و سورههای قبل و بعد هماهنگتر است، زیرا هم در صدر این سوره و هم در سورههای پیشین و پسینش سخن از وحی و نبوت و رسول خدا6 است، نه معاد و جزا.
[4]. برخی از مترجمان و مفسران، این آیه را چنین معنی کردهاند: «پس بعد [از این] چه چیز تو را به تکذیب دین وامىدارد؟». به نظر میرسد، این معنی صحیح نیست و بهتر است چنین معنی شود: «پس بعد [از این] چه کسی تو (پیامبر) را به سبب دین تکذیب میکند؟» دلایل صحت این معنی و اشکال معنای پیشین از این قرار است:
أ. ظاهر (یکذبک) فعل و فاعل و مفعول است و به معنای «تو را تکذیب میکند» نه «تو را به تکذیب وامیدارد». غیر از معنای مذکور، خلاف ظاهر است و به دلیل بیّن احتیاج دارد.
ب. سیاق سوره میفهماند که در این آیه سخن از تکذیب پیامبر6 است نه تکذیب روز جزا، چون همه قسمهای صدر سوره مربوط به سرزمینهای وحی است.
ج. سورههای قبل، یعنی «ضحی» و «شرح» و سوره بعد، یعنی «علق» درباره پیامبر گرامی اسلام6 است و قرار گرفتن این سوره در میان آنها حاکی از همگرایی این سوره با آن سورههاست.
د. اگر گفته شود که «ما» برای غیر ذوی العقول به کار میرود، جواب این است که «ما» در قرآن کریم سه کاربرد دارد: غیر ذوی العقول: (إلا ما اضطررتم إلیه)؛ ذوی العقول: (والسماء وما بناها)؛ اعم از ذوی العقول و غیر ذوی العقول: (سبح لله ما فی السماوات والأرض).
نظرات (۰)