تدبر در قرآن کریم
فیلم آموزشی سوره مبارکه بلد

صوت آموزشی سوره مبارکه نازعات

فیلم آموزشی سوره مبارکه عبس

صوت آموزشی سوره مبارکه عبس

فیلم آموزشی سوره مبارکه تکویر

صوت آموزشی سوره مبارکه تکویر

متن آموزشی سوره مبارکه نازعات

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 14

وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً (1) وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً (2) وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً (3) فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً (4) فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً (5) یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (6) تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (7) قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ (8) أَبْصارُها خاشِعَةٌ (9) یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ (10) أَ إِذا کُنَّا عِظاماً نَخِرَةً (11) قالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ (12) فَإِنَّما هِیَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ (13) فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (14)

 

انذار از قیامت و اعلام برانگیخته شدن انسان در آن روز، عده­ای را به تلاش برای انکار آن واداشته ­است؛ از این رو با بعید دانستن آن واقعه مهم، به مقابله با این انذار می­پردازند. خدای متعالی با بیانی آکنده از تأکید، به آنان هشدار می­دهد که نتیجه چنین رفتاری، ترس و سرافکندگی شدید ایشان در روز قیامت است.

سوگند به آن فرشتگانی که برای انجام اوامر پروردگار خیز گیرندگان و از جا کنندگان هستند، در حالی که تحت استیلای حکومت الهی­اند«1» و همانان که با نهایت طیب نفس و کمال میل، به وظیفه الهی خود عمل کنندگان‌اند«2» و همانان که بدون هیچ انحراف و ضعفی، در مسیر عمل به فرمان الهی حرکت­کنندگان‌اند؛«3» پس در مسیر حرکت خود آن­چنان که باید سبقت گیرندگان‌اند؛«4» پس امر عظیم قیامت را به فرمان خدا تدبیر کنندگان‌اند«5» در آن روز که به شدت زمین لرزنده بلرزد«6» در حالی که از پی زلزله شدید آن، زلزله­ای شدید آید.«7» در آن روز که چنین شود، دلهایی لرزان و نگران‌اند«8» دیدگانشان فروافتاده است (سرافکنده­اند).«9» با تعجب می­پرسند: آیا به درستی ما بازگردانده شدگانیم، در حالی که در قبر بودیم؟«10» آیا به درستی ما بازگردانده شدگانیم، آن گاه که چند استخوان پوسیده و خرد بودیم؟«11»

خدای متعالی با این بیان بلیغ به آنان هشدار می­دهد، اما توجهی نمی­کنند و به جای پندپذیری، آن را به سخره­ می­گیرند. در پاسخ آنان بر وقوع معاد تأکید می­کند و می‌فرماید: بدانند که این بازگشت، جز بانگی پرخروش نیست و ناگهان همه زنده شده، بر زمینی هموار قرار می­گیرند:

به ریشخند گفتند: در این صورت، این بازگشتی زیانبار است«12» جای ریشخند نیست، چون بازگرداندن مردگان تنها یک بانگ پرخروش است«13» پس ناگهان زنده از دل خاک برآمده، روی زمین هموار قرار می­گیرند.«14»

فرقی نمی­کند؛ هرچند قیامت را بعید شمارند و آن را سخت بدانند و هشدار قرآن را به سخره بگیرند، راهی برای فرار از آن روز نیست و همگان در برابر خدای  متعالی حاضر خواهند شد؛ پس چه بهتر که با قبول آن روز، در صف سرافکندگان و وحشت­زدگان درآن روز نباشند.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

تأکید بر وقوع معاد

در پاسخ به کسانی که بیان قرآن را در خصوص ترس و سرافکندگی بعید شماران و سخت پنداران معاد به سخره گرفتند و به هشدار الهی توجهی نکردند.

 

آیه 15 - 26

هَلْ أَتاکَ حَدیثُ مُوسى‏ (15) إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً (16) اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ (17) فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلى‏ أَنْ تَزَکَّى (18) وَ أَهْدِیَکَ إِلى‏ رَبِّکَ فَتَخْشى‏ (19) فَأَراهُ الْآیَةَ الْکُبْرى‏ (20) فَکَذَّبَ وَ عَصى‏ (21) ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعى‏ (22) فَحَشَرَ فَنادى‏ (23) فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‏ (24) فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‏ (25) إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشى‏ (26)

 

به راستی این همه سرسختی در پذیرش سخن پروردگارشان چیست؟ گویا این عده در برابر او طغیان کرده­اند و در نافرمانی او از حد گذشته­اند.

آیا سرگذشت موسی به تو رسید؟«15» آنگاه که پروردگارش او را در وادی مقدس طوی ندا داد«16» به سوی فرعون برو که او طغیان کرده و نافرمانی حق را از حد گذرانده است.«17» پس بگو آیا دوست داری که دل از طغیان بشویی و به پاکی برسی؟«18» و تو را به شناخت پروردگارت راه نمایم تا به عظمتش پی ببری و از او بیم داشته باشی؟«19» پس بزرگ‌ترین نشانه را به او نشان داد. «20» فرعون سخنان موسی را دروغ انگاشت و او را نافرمانی کرد.«21» سپس پشت کرد در حالی که می­کوشید؛«22» پس مردم را گرد آورد و از پی آن ندا داد«23» پس گفت: منم برترین پروردگار شما؛«24» پس خدا او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار ساخت.«25» به یقین در این سرگذشت، برای کسی که به عظمت خدا پی می­برد و از او می­ترسد، عبرتی بزرگ است.«26»

آری، فرعون که نمونه بارز طغیان در برابر پروردگار بود و کار را تا جایی پیش برد که خود را پروردگار برتر مردم معرفی کرد، چنین به عذاب دنیا و آخرت گرفتار شد. اندک توجهی به داستان او جرأت طغیانگری دربرابر رب را از ایشان خواهد گرفت، البته اگر بنای ایشان بر خشیت و تزکیه از طغیان باشد؛ در غیر این صورت، این عبرت نیز اثری در آنها نخواهد داشت.

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

گرفتاری فرعون طغیانگر در دنیا و آخرت

عبرتی برای هرکس که خشیت پروردگار پیشه کند و بنای تزکّی از طغیان داشته باشد.

 

آیه 27 - 33

أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها (27) رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها (28) وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها (29) وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31) وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ (33)

 

این طغیانگران در خود چه دیده­اند که چنین در مقابل پروردگارشان سرکشی می­کنند؟ چه چیزی سبب شده که خود را برتر می­پندارند؟ آیا آفرینش خود را بسیار محکم و استوار دیده­اند و از این رو خود را برتر می­دانند؟ پس باید به مقایسه خود با دیگر مظاهر خلقت بنشینند:

آیا آفرینش شما محکم و استوارتر است یا آسمان که خدا آن را بنا کرد؟«27» سقفش را برافراشت و آن را موزون ساخت؛«28» شبش را تاریک کرد و روزش را آشکار نمود«29» و زمین را پس از سامان دادن آن گسترانید؛«30» آب آن را با شکافتن درآورد و جاری ساخت و گیاهش را رویانید«31» و کوهها را استوار کرد.«32» این همه را انجام داد تا شما و دامهایتان را بهره­مند سازد.«33»

توجه به مظاهر آفرینش و خلقت محکم و استوار آن در مقابل سستی آفرینش انسان، هرگونه خود برتربینی را به ذهن هر منصفی مضحک می­نماید. اینکه انسانی که خلقت او از دیگر مظاهر خلقت پروردگارش سست­تر و ضعیف­تر است در مقابل آفرینده آنها قد علم کند و طغیان کند. آن هم پروردگاری که همه این مخلوقات را برای بهره­مندی او و دامهایش مهیا ساخته است.

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

نفی خودبرتربینی انسان

با برشماری مظاهر آفرینش و دعوت او به مقایسه خودش با جهان خلقت.

 

آیه 34 - 41

فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى‏ (34) یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‏ (35) وَ بُرِّزَتِ الْجَحیمُ لِمَنْ یَرى‏ (36) فَأَمَّا مَنْ طَغى‏ (37) وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا (38) فَإِنَّ الْجَحیمَ هِیَ الْمَأْوى‏ (39) وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى‏ (41)

 

طغیانگرانی که زندگی دنیای خود را بر زندگی ابدی آخرت ترجیح داده­اند، باید بدانند که چه باور داشته باشند و چه انکار کنند، آن حادثه غلبه کننده و دربرگیرنده در راه است؛ حادثه‌ای که خودبرتر بینی هر طغیانگری را از بین خواهد برد و بر همه سرکشان غلبه خواهد کرد تا هرکس به جایگاه اخروی خود فرستاده شود.

پس وقتی آن بزرگ‌ترین حادثه غلبه کننده و دربرگیرنده رخ دهد«34» در روزی که انسان تلاش خود را به یاد آورد«35» و دوزخ برای کسی که دیده­ای دارد تا ببیند، نمایانده شود، آن‌گاه آدمیان دو دسته شوند؛«36» پس هرکس طغیان کرد و از حد گذراند«37» و زندگی دنیا را برگزید و بر آخرت ترجیح داد،«38» پس به یقین دوزخ جایگاه اوست«39»  و هرکس از مقام و رتبه خدا ترسید و نفس خود را از تمایل به پستی بازداشت،«40»  پس به یقین بهشت جایگاه اوست.«41»

جایگاه طاغیان دربرابر پروردگار که دنیا را بر آخرت ترجیح داده­اند، جهنم و جایگاه خداترسانی که نفس را از تمایل به دنیای پست نگاه داشته­اند، بهشت برین است.

 

جهت هدایتی سیاق چهارم:

دوزخ، جایگاه طغیانگران و بهشت، مأوای خداترسان

آنان که دنیا را بر آخرت ترجیح می­دهند و طغیان می­کنند، به سوی جهنم می­روند و آنان که نفس خود را از تمایل به پستی بازمی­دارند و از مقام خدایشان خشیت دارند، به سوی بهشت رهسپارند.

 

آیه 42 - 46

یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها (42) فیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها (43) إِلى‏ رَبِّکَ مُنْتَهاها (44) إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها (45) کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها (46)

 

طغیانگران را یارای استقامت دربرابر انذار قرآن نیست و بیان بلیغ قرآن، حجت را بر همه تمام می­کند. آخرین حربه آنان، پرسش از زمان قیامت است تا از این طریق رسول­ خدا6 را تکذیب کنند و راه را برای انکار قیامت باز نگاه دارند.

ای پیامبر! از تو درباره ساعت (قیامت) می­پرسند که وقت برپایی آن چه زمانی است؟«42» جایگاه تو در یادآوری زمان آن چیست؟«43» یادآوری زمان ساعت، تنها به پروردگار تو پایان می­یابد.«44» آری، اشاره به زمان برپایی قیامت به عهده تو نیست؛ تو فقط انذار دهنده­ای و کسی انذار تو را قبول می­کند که درخور خشیت از آن باشد.«45» زمانی که آن روز را می­بینند، گویی پیش از آن جز به اندازه عصرگاهِ روزی یا چاشت آن بیشتر نمانده­اند.«46»

 

جهت هدایتی سیاق پنجم:

خنثی سازی آخرین حربه منکران قیامت

با بیان جایگاه پیامبر6 به عنوان منذر قیامت و تأکید بر نزدیکی زمان برپایی قیامت.

 

سیر هدایتی سوره

ترجیح زندگی دنیا بر آخرت یا به اصطلاح «دنیاگرایی»، ملازم با نفی معاد است. سوره مبارکه نازعات با مخاطبانی روبه‌روست که در حد اعلای دنیاگرایی، یعنی طغیان دربرابر پروردگار هستند و از این موضع، انذارهای خدای متعالی درباره معاد را  نه نتها نمی­پذیرند، بلکه گاهی از طریق استبعاد و استصعاب و زمانی با تمسخر و حربه­های دیگر به مقابله با آن می­پردازند و فضا را برای پذیرش دیگران نیز مخدوش می­کنند.

خدای متعالی در چنین فضایی، نخست نقطه ظهور و بروز دنیاگرایان طغیانگر، یعنی رد معاد از طریق استبعاد و استصعاب آن را هدف قرار می‌دهد و در این باره به ایشان هشدار می­دهد، اما وقتی این هشدار با تمسخر از طرف آنها پاسخ داده می­شود، بر تحقق آن روز تأکید می­فرماید (آیات 1- 14).

در مرحله بعد به ریشه اصلی و پشت پرده جریان استبعاد و استصعاب معاد می­پردازد؛ از این رو عاقبت غمبار فرعون به عنوان نمونه بارز طغیانگری دربرابر پروردگار را بیان می­کند و ضمن پرده برداری از ریشه رفتار ایشان، درباره عاقبت طغیان هشدار می­دهد تا هرکس که بنای بر خشیت پروردگار دارد، متذکر شود (آیات 15 - 26).

سپس طغیانگران را به مقایسه خود با مظاهر خلقت دعوت می­کند تا پشتوانه فکری طغیان، یعنی خودبرتربینی را زیر سؤال برد (آیات 27 - 33).

سوره مبارکه در ادامه به روز فراگیر قیامت اشاره می­کند؛ روزی که در آن، طغیانگران دنیاگرا در جهنم جای خواهند گرفت و خداترسانی که نفس خود را از تمایل به دنیا نهی کرده­اند، به بهشت خواهند رفت (آیات 34 - 41).

در نهایت به آخرین حربه طاغیان برای رد معاد، یعنی پرسش از زمان آن اشاره می­کند و با بیان جایگاه پیامبر6 به عنوان منذر از  قیامت و تأکید بر نزدیکی زمان آن روز، این حربه را نیز  ناکارآمد می­سازد (42 - 46).

 

جهت هدایتی سوره مبارکه نازعات:

مقابله با طغیان در برابر خدا و دعوت به خشیت از او

طغیان دربرابر خدا از دنیاگرایی نشأت می­گیرد و با انکار معاد ظهور می­یابد و عاقبتی جز عذاب ندارد. منشأ خشیت از خدا، تزکیه و خودداری از هوای نفس است که انسان را به بهشت رهنمون می­گردد.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه عبس

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 16

عَبَسَ وَ تَوَلَّى (1) أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏ (2) وَ ما یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى (3) أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى‏ (4) أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‏ (5) فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى (6) وَ ما عَلَیْکَ أَلاَّ یَزَّکَّى (7) وَ أَمَّا مَنْ جاءَکَ یَسْعى‏ (8) وَ هُوَ یَخْشى‏ (9) فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى (10) کَلاَّ إِنَّها تَذْکِرَةٌ (11) فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ (12) فی‏ صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ (13) مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ (14) بِأَیْدی سَفَرَةٍ (15) کِرامٍ بَرَرَةٍ (16)

 

رسول خدا برایش قرآن می­خوانْد، اما ناگهان چهره در هم کشید و از پیامبر روى برتافت؛«1» بدان سبب که آن نابینا نزد آن حضرت آمد.«2»

ای رسول ما که هنوز در پی هدایت او هستی! تو به پاک شدن او امید داری، اما چه چیز تو را آگاه کرد که شاید او پاک گردد«3» یا به یاد آورد و یادآوری قرآن براى او سودمند افتد؟«4» امّا آن کس که از هدایت قرآنی بی­نیازی جست و با آمدن فرد نابینا به محضرت، از تو روی برتافت،«5» پس تو به او روى مى­آورى و به او مى­پردازى؟«6» در حالى که بر تو گناهی نیست که او پاک نگردد.«7» امّا آن کس که شتابان نزد تو آمد تا برایش قرآن بخوانی«8» در حالى که از خدا خشیت داشت«9» پس تو از او غافل می­شوی؟«10»

نه، مبادا چنین کنى! همانا قرآن به یادآورنده­ای عظیم است که خدا را به یاد انسان می­آورد.«11» پس هر که بخواهد، او را یاد کند.«12» این قرآن در صحیفه­هاى ارجمندِ«13» بلندمرتبه­ی پاک گشته از باطل و بیهودگی است؛«14» صحیفه­هایی که به دست سفیرانِ«15» گرامیِ نیکوکار (فرشتگان وحی) است.«16» بنابراین شأن قرآن بالاتر از آن است که با اصرار برای کسی خوانده شود و او از آن بی­نیازی بجوید و روی برگرداند.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

بازداری پیامبر6 از تصدّی مسئولانه نسبت به تزکیه کسی که خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند

ای رسول ما! برخی خود را از هدایت قرآن بی­نیاز می­بینند و با توهم شرف و مقام برای خویشتن، از تو روی­گردانند. نسبت به تزکیه آنان مسئول نیستی، پس اصرار نورز و مشتاقان هدایت قرآنی را دریاب.

 

آیه 17 - 32

قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ (17) مِنْ أَیِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ (18) مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ (19) ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ (20) ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ (21) ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ (22) کَلاَّ لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ (23) فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ (24) أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا (25) ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا (26) فَأَنْبَتْنا فیها حَبًّا (27) وَ عِنَباً وَ قَضْباً (28) وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً (29) وَ حَدائِقَ غُلْباً (30) وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ (32)

 

انسان خود را از شنیدن قرآن بی­نیاز می­داند؛ زیرا قرآن فرامین خدا را منعکس می­کند و او مطیع فرامین خدا نیست تا طالب شنیدن قرآن باشد.

مرگ بر انسان که چقدر حق­پوش است.«17» خدا او را از چه چیزى آفریده است که سزاوار حق­پوشی و ناسپاسی باشد؟«18» او را از نطفه­اى ناچیز آفرید. سپس حدّ و اندازه او را معین کرد.«19» آن­گاه راه درست را براى او آسان ساخت.«20» سپس او را بمیرانْد و در گورش نهاد.«21» آن­گاه چون بخواهد، او را حیات مى­بخشد و برمى­انگیزد.«22» آیا انسان به ربوبیت جامع خدا نسبت به خویش توجه دارد؟ هرگز، او هنوز آنچه را خدا به وى فرمان داده، به جاى نیاورده است و از قرآن که منعکس­کننده فرامین خداست، بی­نیازی می­جوید.«23»

پس انسان اگر می­خواهد گرفتار حق­پوشی وناسپاسی نسبت به خدای خویش نگردد و اگر طالب آن است که بنده خدا شود و فرامین او را به اجرا درآورد، کافی است که به غذای خویش بنگرد و در آن دقّت کند«24» که ما آب را به صورت باران چنان که باید فرو­ریختیم.«25» سپس زمین را با رویش گیاهان، به خوبى شکافتیم«26» و دانه در آن رویاندیم«27» و درخت انگور و سبزیجات«28» و درخت زیتون و درخت خرما«29» و باغهایى انبوه از درختان بزرگ«30» و میوه و چراگاه«31» را رویاندیم تا شما و دامهایتان را بهره‌مند سازیم.«32» انسان ببیند که آیا بجاست که فرامین چنین خدایی را بگذارد و از قرآن که منعکس کننده اوامر اوست، بی­نیازی جوید؟!

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

نفرین و هشدار به انسان ناسپاس که فرامین پروردگارش را بجا نیاورده است

آفرینش انسان، رشد دادن او، میراندن و برزخ و قیامتش، همه در دست خداست، ولی اوامر او را اطاعت نمی­کند. کافی است که انسان به غذای خود نظر کند تا حتی لحظه­ای در پوشیدن جامه بندگی درنگ نورزد.

 

آیه 33 - 42

فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ (33) یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبیهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ (36) لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنیهِ (37) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (38) ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39) وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ (40) تَرْهَقُها قَتَرَةٌ (41) أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (42)

 

انسان حق­پوش و ناسپاس، به طرز عجیبی به این دنیا و کسان و بستگان خویش دل بسته است. به راحتی خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند و فرامین پروردگارش را اجرا نمی­کند و با خیال خام و پندار ناپخته خویش روزگار سپری می­کند.

این جهان، سرانجام به آخرت خواهد پیوست؛ پس هنگامى که در صور دمیده شود و آن بانگ شدید کرکننده برآید،«33» روزى که آدمى از برادرش مى­گریزد«34» و از مادر و پدرش«35» و از همسر و پسرانش،«36» زیرا هر کسى از ایشان آن روز کارى دارد که او را کفایت مى­کند و از پرداختن به دیگران بازش مى­دارد.«37» آرى ، چون آن بانگ برآید و قیامت برپا گردد، در آن روز چهره­هایى تابان‌اند«38» خندان و شادمان‌اند.«39» و چهره­هایى در آن روز بر آنها غبار غم و اندوه نشسته است«40» و سیاهى و تیرگى، آنها را فرا مى­گیرد.«41» اینان همان حق­پوشان بدکارِ گناه پیشه­اند.«42»

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

ناسپاسان فاجر، چهره­های غبارآلود و تاریک روز قیامت

آن‌گاه که قیامت فرا رسد و کسان و بستگان از یکدیگر فراری شوند، برخی شادمان خواهند بود، اما ناسپاسان فاجر، چهره­هایی غبارآلود و تاریک خواهند داشت.

 

سیر هدایتی سوره

پیامبر رحمت6 نسبت به پاک شدن او احساس مسئولیت می­کند؛ تا جایی که به رغم دوری جستن و غرور بی‌جایش، او را مخاطب قرار می­دهد و برایش قرآن می­خواند. در این میان، پیش­آمدی رخ می­دهد و ناشایستگی او را برای شنیدن قرآن به اثبات می­رساند؛ مردی نابینا مشتاقانه به محضر رسول خدا6 شرفیاب می­گردد؛ در حالی که از خدا خشیت دارد و طالب شنیدن قرآن از زبان مبارک پیامبر اسلام6 است.

کافر مغرور با مشاهده این صحنه، به یاد شرف ساختگی خویش می­افتد و شأن خود را بالاتر از آن می­بیند که سخنان خدا را از زبان مرجع و ملجأ ضعیفان بشنود. چهره در هم می­کشد و از آن حضرت روی­گردان می­شود. رسول رحمت خدا6 هنوز هم از پاک شدن او ناامید نشده است. انسانی که خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند، به قدری در پیشگاه خدا کم­ارزش و بی­مقدار است که خدا رسولش6 را به سبب احساس مسئولیت زیاد نسبت به هدایت او مورد خطاب قرار می­دهد و با بیان عظمت شأن قرآن کریم، از اصرار بر تزکیه او باز می­دارد؛ تا جایی که از رسول خود6 می‌خواهد که مبادا به خاطر این انسان مستغنی و مستکبر، از بندگان خواهان هدایت غافل شود. آری، او خود را از ضعفای طالب هدایت، برتر می­بیند و با آمدن آنان به نزد تو، چهره در هم می­کشد و پشت می­کند و حال آنکه ارج و قرب آنان در پیشگاه خدا تا حدی است که راضی نمی­شود تو به اندازه ذره­ای از آنان غافل شوی و بر هدایت مستغنیان اصرار ورزی. اصلاً شأن قرآن فراتر از آن است که از کسی برای شنیدن آن خواهش کرد. این انسان است که باید متقاضی شنیدن کلام خدای خویش باشد. (آیات 1 - 16)

روی­گردانی او از شنیدن قرآن، در حق­پوشی و نافرمانی او ریشه دارد. همه مراحل خلق، تقدیر، رشد، مرگ و نشرش به دست خداست، اما اهل اجرای فرمان او نیست و به تبع، در پی قرآن هم نیست. انسان کافی است به طعام خویش نظر کند و نقش خدای متعالی در تهیه این طعام را مطالعه کند تا در پوشیدن جامه بندگی درنگ نورزد. (آیات 17 - 32)

او که از قرآن می­گریزد و بنای بندگی ندارد، به چه دل خوش کرده است؟ تصور می­کند تا چه زمانی در این دنیا خواهد بود و کسان و بستگانش تا کدامین وقت یار او خواهند بود؟ آیا در عاقبت خویش نظر نمی­کند؟ آیا به فکر فردای خویش نیست؟!

 

جهت هدایتی سوره مبارکه عبس:

هشدار و انذار کسانی که خود را از هدایت قرآنی بی­نیاز می­بینند

چرا که نسبت به پروردگار خویش ناسپاس‌اند و درصدد اجرای فرامین او نیستند.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه تکویر

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 14

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ (1) وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ (2) وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ (3) وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ (4) وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (5) وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ (6) وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ (7) وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ (8) بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ (9) وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ (10) وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ (11) وَ إِذَا الْجَحیمُ سُعِّرَتْ (12) وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ (13) عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ (14)

 

همه چیز طبق روال روزانه پیش می­رود؛ از خورشید و ستارگان گرفته تا کوهها و دریاها. هر کسی از موقعیتهای خاص دنیوی خود محافظت می­کند و به فکر ثمردهی آن در آینده است. سنتهای جاهلانه همچنان پابرجاست و گویی تداوم این روند، عادی شده است. پدران برای حفظ جایگاه موهوم خود، دخترکان بی­گناهشان را در گور جهالتشان، زنـده دفن می­کنند و باز به زندگی طبیعی خود ادامه می­دهند.

همه چیز طبیعی به نظر می­رسد و مانعی در کار نیست. نگرانی از عاقبت اعمال، جایگاهی ندارد، اما  ناگاه شخصی نوایی دیگر سر می­دهد؛ از روزی دیـگر و سرانـجـامی متـفاوت سـخـن می­گوید و شیوایی کلام و بلاغت گفتارش، جانها را به لـزره درمی­آورد:

آن گاه که خورشید برخلاف ماهیت نورانی‌اش، درهم پیچیده و تاریک شود«1» و آن گاه که ستارگان از جایگاه والایشان فرو ریزند«2» و آن گاه که کوه‌ها به واسطه زلزله، روان شوند و استحکام و صلابت خود را از دست دهند«3» و آن گاه که شتران آبستن با همه ارزشی که دارند، وانهاده شوند«4» و آن گاه که حیوانات وحشى به رغم طبیعت گریزپایشان، گرد هم جمع شوند«5» و آن گاه که دریاها برخلاف جنس سرد و ماهیت ضد آتش خود، شعله­ور شوند«6» و آن گاه که همگان جفت و قرین شوند؛ نیکان با حوریان بهشتى و مجرمان با شیاطین«7» و آن گاه که از دخترِ زنده به گور شده پرسیده شود:«8» به کدامین گناه کشته شد؟«9» و آن گاه که نامه‌هاى اعمال براى حسابرسى گشوده شود«10» و آن گاه که آسمان به شدت برکنده شود«11» و آن گاه که دوزخ برافروخته گردد«12» و آن گاه که بهشت براى ورود بهشتیان نزدیک آورده شود.«13» آن گاه که این حوادث روى دهد، هر کسى دستاورد خویش (از عقاید، علایق و رفتارها) را حاضر مى‌یابد و از آن آگاه مى­شود.«14»

آری، اوضاع دنیا همین­گونه که هست، پیش­ نخواهد رفت. روزی در پیش است که در آن، زمین و آسمان دگرگون می‌شود و همه­چیز بر هم می­ریزد؛ مهم‌ترین و نفیس­ترین اموال وانهاده می­شود و اعمال و کردار انسان، مورد بازخواست و حساب واقع می­شود. در آن روز سرنوشت­ساز، هر کس از دستاورد خویش آگاه می­شود.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

هشدار و انذار؛ آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت

نظام عادی عالم برچیده می­شود و نظام تعیین سرنوشت براساس دستاوردهای خود جای آن را می­گیرد.

 

آیه 15 - 29

فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (15) الْجَوارِ الْکُنَّسِ (16) وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ (17) وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ (18) إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَریمٍ (19) ذی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکینٍ (20) مُطاعٍ ثَمَّ أَمینٍ (21) وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ (22) وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبینِ (23) وَ ما هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنینٍ (24) وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجیمٍ (25) فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ (26) إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ (27) لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقیمَ (28) وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ (29)

 

سخنان سیاق پیشین سخت متحیرشان ساخته است. به راستی این کلام معجز از کجاست؟ یقیناً کلام بشر نیست! آیا واقعاً چنان روزی در پیش است؟ او کیست که این‌گونه روال عادی زندگی را برهم زده و آهنگ مخالف سر می­دهد؟! گروهی چنین زمزمه می­کنند: نگران نباشید؛ به کارتان برسید؛ او جن­زده است و این سخنان را شیاطین بر زبانش جاری می­کنند؛ خبری نیست!

تشکیک در منبع این سخنان برای فرار از حقیقت سودی ندارد. سوگند یاد مى­کنم به آن ستارگانى که باز مى­گردند و نهان مى­شوند«15» و با شتاب و نظم حرکت مى کنند و از حرکت باز مى‌ایستند؛ چنان که گویى در آشیانه خود قرار گرفته اند«16» و سوگند به شب؛ آن گاه که پشت مى کند و مى­رود«17» و سوگند به بامداد؛ آن گاه که برمى‌دمد و روشنى‌اش در افق پدیدار مى­شود[1]«18» که گفتار پیشین درباره آگاهی از دستاورد خود در روز قیامت، سخن فرستاده­اى ارجمند (جبرئیل) است.«19» همو که نیرومند و نزد خداىِ صاحب عرش، مقرّب و داراى مقام و منزلت است.«20» در آن‌جا فرشتگان دیگر از او فرمان مى برند و در ابلاغ آنچه خدا به او فرمان مى‌دهد امین است.«21» سوگند به همه اینها که همراه و همنشین شما (حضرت محمّد6) جن­زده نیست. شما او را می­شناسید و خوب می­دانید که او مجنون نیست.«22» او قطعاً جبرئیل را در آن کرانه روشن (که بالاترین کرانه است) مشاهده کرده است.«23» و او در ابلاغ پیام‌هاى نفیس غیبى به شما، بخل نمی‌ورزد«24» و سخنان او گفتارشیطانی رانده شده­ نیست؛«25» پس شما از سخن حق وحی، روی برگردانده، به کجا مى‌روید؟«26» این گفتار جز تذکارى براى جهانیان نیست،«27» ولى تنها کسانى از شما از آن بهره مى‌برند که بخواهند بر هدایت پایدار باشند«28» و شما چیزى را نمی­خواهید، مگر اینکه خدا که پروردگار جهانهاست، بخواهد.«29»

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

از سخن وحی دوری نکنید و ­متذکر آن شوید

آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت، سخن فرشته امین وحی است و رسول خدا6 آن را از جنیان و شیاطین دریافت نکرده است، پس چرا از آن دوری می­کنید؟ به جای دوری کردن، متذکر آن شوید.

 

سیر هدایتی سوره

در جامعه­ای که همگان بنا را بر بی­سرانجامی دنیا گذاشته­اند و پایانی را برای کار جهان در نظر ندارند، هر کس به فکر منافع خود است و ظلم آشکار در رفتارهای جاهلانه و بی­اساس رواج می­یابد. کسی نگران عاقبت عقاید، علایق و اعمال خود نیست و درباره دستاوردهای خویش، به جزا و بازخواست اعتقادی ندارد.

این سوره مبارکه با جملات متعدد شرطی، روز قیامت را توصیف می­کند و قلب هر شنونده­ای را به لرزه درمی­آورد. از هنگامه­ای خبر می­دهد که زمین و زمان و کوه و دریا و آسمان بر هم ریزد و دگرگون گردد و انسان از دستاورد خویش آگاه شود و رهسپار جهنم یا بهشت گردد.

در ذهن عده­ای چنین می­گذرد: خورشید تابان، کور گردد؟! ستارگان آسمان فروریزند؟! کوههای استوار همچون سرابی روان گردند؟! شتران آبستنِ ارزشمند، بی­صاحب ­ماند؟! دریای آب، شعله­ور شود؟! دخترانی که با دست خود، زنده به گور کرده­ایم ...؟! او (پیامبر6) را چه شده است؟ این سخنان چیست که بر زبانش جاری می­شود؟ از سویی نمی­خواهند بپذیرند که این سخنان از جانب خداست و از طرف دیگر می­دانند که چنین گفتاری از بشر صادر نمی­شود؛ پس تهمت جنون و دخالت شیاطین در این گفتار، تنها راه فرار از پذیرش واقعه عظیمی است که وی از آن خبر می­دهد.

سوره مبارکه در این مرحله نیز از حریم وحی و رسالت دفاع می­کند و بر اطمینان مخاطب می­افزاید: او همنشین و همراه چندین ساله خودتان است. او را می­شناسید. مجنون نیست. فرشته وحی را در افق آشکار دیده است و بر ابلاغ وحی بخل نمی‌ورزد؛ پس به کجا  می‌شتابید؟! اینک که مشخص شد این سخن از سوی رسول بزرگواری بر پیامبر6 نازل شده است، چرا از قرآن روی برگردانده، فرار می­کنید؟ این قرآن پندی است برای عالمیان؛ البته برای کسی که بخواهد بر عبادت و اطاعت خدا پایدار باشد.

 

جهت هدایتی سوره مبارکه تکویر:

انذار وحی الهی؛ آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت

اوضاع جهان دگرگون می­شود و انسان از دستاورد خود آگاه می­شود. این پیام وحی الهی است و جنیان و شیاطین، هیچ دخالتی در نزول آن ندارند. از آن دوری نکنید و تذکرش را پذیرا باشید.

 

صدق الله العلی العظیم



[1] . تنفس صبح به معنای گسترش روشنای آن بر افق است و در این سخن، نوعی استعاره وجود دارد؛ بدین بیان که صبح بعد از فراگیری ظلمت در آفاق طلوع کرده و به کسی تشبیه شده که اعمال سختی او را احاطه کرده است. سپس از سختی آن رها شده و در زمانی باز نفسی راحت می­کشد.

متن آموزشی سوره مبارکه انفطار

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 5

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ (1) وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ (2) وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ (3) وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ (4) عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ (5)

 

همه چیز با انسجام و یکپارچگی خاص خود پابرجاست: آسمان بدون هیچ رخنه­ای، همچون سقفی استوار، بالای سرشان است و ستارگان با نظم و هماهنگی همیشگی، در فضا شناورند و دریاها حجم بی­حسابی از آب را دورن خود جای داده‌اند و به خشکی متعرض نمی­شوند. مردگان زیر خروارها خاک خوابیده­اند و دیگر نه از خودشان خبری هست و نه از عقاید و علایق و اعمالشان؛ گویا همه چیز فراموش می­شود و با این حساب، خبری از جزا نخواهد بود و دلیلی برای فرمانبرداری از پروردگار وجود ندارد! خدا را از یاد برده­اند و به فرمان او نیستند. آیات وحی اجازه نمی­دهد لالایی نظام به ظاهر ثابت و پابرجای عالم، کسی را به خواب غفلت فروبرد، بی آنکه حجتی از جانب خدا برایش آمده باشد.

آن گاه که آسمان شکافته شود«1» و آن گاه که ستارگان از جای خود در آمده و پراکنده شوند«2» و آن گاه که دریاها منفجر شوند و درهم ریزند«3» و آن گاه که گورها براى خارج شدن مردگان، زیر و زَبَر شوند،«4» هر کسى بداند آنچه را پیش فرستاده و آنچه را پس نهاده است.«5»

 

جهت هدایتی سیاق اول:

آگاهی انسان از تمام دستاوردهای خویش در هنگامه قیامت

نظام منسجم و به هم پیوسته عالم، از هم خواهد گسیخت و قیامت برپا گشته، انسان از تمام دستاوردهای خود آگاه خواهد شد.

 

آیه 6 - 12

یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ (6) الَّذی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ (7) فی‏ أَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ (8) کَلاَّ بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ (9) وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ (10) کِراماً کاتِبینَ (11) یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ (12)

 

اى انسان! چه چیز تو را به پروردگار کریمت فریب داد؟ (چه چیز در نظرت جلوه کرد و تو را از پروردگار کریمت غافل ساخت؟)«6» همان پروردگاری که تو را آفرید، سپس اندامهایت را سامان داد و با توازن دادن آنها تو را تعادل بخشید.«7» در هر شکلى که خواست، تو را ترکیب کرد.«8» نه، جاى آن نیست که به پروردگار کریمت فریفته شوى و دنیا در نظرت جلوه کند و از او غافل گردی، بلکه علت اصلی فریفته شدن شما آدمیان این است که روز جزا را دروغ مى­انگارید.«9»

آری، عامل اصلی فریب خوردن شما آن است که جزا را باور ندارید، زیرا حفظ خود و ثبت و ضبط دستاوردهای خود را باور نکرده­اید و قطعاً نگهبانانی (فرشتگان) بر شما گمارده شده­اند؛«10» بزرگوارانی که اعمال شما را مى­نگارند«11» و آنچه را انجام مى­دهید، مى‌دانند.«12»

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

بازداری انسان از فریفته شدن به پروردگار، براثر تکذیب جزا

شما جزا را دورغ می­پندارید و به همین دلیل غیر خدا در چشمتان جلوه می­کند و از خدا غافل می­شوید. بدانید که انسان و تمام افکار و علایق و اعمالش حفظ می­گردد و جزا حق است؛ پس مبادا به پروردگار کریمتان فریفته شوید.

 

آیه 13 - 19

إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ (13) وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفی‏ جَحیمٍ (14) یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینِ (15) وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبینَ (16) وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ (17) ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ (18) یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (19)

 

اصلاً نگران عاقبت اعمال خود نیستند و به مسئله جزا با دید تساهل و تسامح می­نگرند و نگرانیهای قلبی خود درباره جزا را با امید واهی به شافعان خیالی، مرهم می­گذارند. برای اینکه از خیال و توهم خارج شده، کمی به فکر آن روز باشند، باید بدانند که عاقبت و نتیجه ثبت و ضبط دقیق اعمال چیست؟

به یقین، نیکوکاران در بهشت پرنعمت­اند«13» و قطعاً گنهکارانِ کفرپیشه به دوزخ اندرند.«14» روز جزا در آنجا درآیند و همواره در آن بمانند«15» و هرگز از آنجا بیرون نشوند و ناپدید نگردند«16» و تو چه دانی که روز جزا چیست؟«17» و باز چه دانی که جزا چیست؟«18» یاد کن روزى را که هیچ کس به سود کسى قدرت هیچ کارى ندارد؛ نه توان جلب منفعتی و نه قدرت دفع شری نسبت به دیگری دارد و روزى که رستاخیز رخ دهد، آشکار شود که فرمان ازآنِ خداست.«19»

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

انذار فاجران از عذاب بی چون و چرا در روز جزا

در آن روز از دست هیچ­کس کاری برای انسان ساخته نیست و فرمان مطلق از آنِ خداست. 

 

سیر هدایتی سوره

به آسمان می­نگرند؛ سالیان سال است که بدون هیچ روزنه و شکافی، بر سرشان سقف بوده و ستارگانش همچون مروارید، در رشته­های منظم قرار دارد. به دریا می­نگرند؛ با کمال آرامش، آب بسیاری را حفظ کرده است. به زمین می­نگرند؛ هزاران هزار مرده را با سرگذشتهای مختلف در  خود جای داده و دم بر نمی­آورد. در نتیجه این نگاه سطحی، به راحتی به معصیت و فجور روی می­آورند و فکری برای عاقبت اعمال نمی­کنند.

این سوره مبارکه در چنین فضایی وارد میدان هدایت می­شود: ابتدا از هنگامه­ای خبر می­دهد که تمام این انسجام و یکپارچگی مشهود، برهم ریخته و پیوست عالم دچار گسست می­شود. این فضا را به عنوان بستر علم انسان به کرده­های خود ترسیم می­کند. سپس خطاب به انسان فاجر و معصیت­پیشه کرده، او را نسبت به فریفته شدن به پروردگار کریمش توبیخ می­کند؛ پروردگاری که او را آفریده و امرش را تدبیر کرده است؛ چرا که فریفته شدن به چنین پروردگاری هرگز روا نیست، مگر براثر تکذیب جزا.

در ادامه، برخلاف دید سهل­نگر او، از ثبت و ضبط دقیق اعمال توسط مأموران بزرگوار خدا خبر می­دهد و در نهایت، سیاق آخر سوره، پرده پایانی را رونمایی کرده، عاقبتی را که هرکس براثر اعمال خود خواهد داشت، نمایش می­دهد و بار دیگر بر اتقان و بی­اغماض بودن محاکمه تأکید می­کند. 

 

جهت هدایتی سوره مبارکه:

بازداری انسان از غرور و فجور  

ای انسان! چه چیز در نظرت جلوه کرد و تو را از پروردگار کریمت غافل ساخت و در نتیجه، از فرمان او سر باز زدی؟ این همه، به سبب عدم باور به جزاست. بدان که تو با تمام دستاوردهایت حفظ می­شوی و جزا حتمی است و عاقبت فاجران، جهنم است.

 

صدق الله العلی العظیم