تدبر در قرآن کریم
متن آموزشی سوره مبارکه عبس

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 16

عَبَسَ وَ تَوَلَّى (1) أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏ (2) وَ ما یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى (3) أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى‏ (4) أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‏ (5) فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى (6) وَ ما عَلَیْکَ أَلاَّ یَزَّکَّى (7) وَ أَمَّا مَنْ جاءَکَ یَسْعى‏ (8) وَ هُوَ یَخْشى‏ (9) فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى (10) کَلاَّ إِنَّها تَذْکِرَةٌ (11) فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ (12) فی‏ صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ (13) مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ (14) بِأَیْدی سَفَرَةٍ (15) کِرامٍ بَرَرَةٍ (16)

 

رسول خدا برایش قرآن می­خوانْد، اما ناگهان چهره در هم کشید و از پیامبر روى برتافت؛«1» بدان سبب که آن نابینا نزد آن حضرت آمد.«2»

ای رسول ما که هنوز در پی هدایت او هستی! تو به پاک شدن او امید داری، اما چه چیز تو را آگاه کرد که شاید او پاک گردد«3» یا به یاد آورد و یادآوری قرآن براى او سودمند افتد؟«4» امّا آن کس که از هدایت قرآنی بی­نیازی جست و با آمدن فرد نابینا به محضرت، از تو روی برتافت،«5» پس تو به او روى مى­آورى و به او مى­پردازى؟«6» در حالى که بر تو گناهی نیست که او پاک نگردد.«7» امّا آن کس که شتابان نزد تو آمد تا برایش قرآن بخوانی«8» در حالى که از خدا خشیت داشت«9» پس تو از او غافل می­شوی؟«10»

نه، مبادا چنین کنى! همانا قرآن به یادآورنده­ای عظیم است که خدا را به یاد انسان می­آورد.«11» پس هر که بخواهد، او را یاد کند.«12» این قرآن در صحیفه­هاى ارجمندِ«13» بلندمرتبه­ی پاک گشته از باطل و بیهودگی است؛«14» صحیفه­هایی که به دست سفیرانِ«15» گرامیِ نیکوکار (فرشتگان وحی) است.«16» بنابراین شأن قرآن بالاتر از آن است که با اصرار برای کسی خوانده شود و او از آن بی­نیازی بجوید و روی برگرداند.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

بازداری پیامبر6 از تصدّی مسئولانه نسبت به تزکیه کسی که خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند

ای رسول ما! برخی خود را از هدایت قرآن بی­نیاز می­بینند و با توهم شرف و مقام برای خویشتن، از تو روی­گردانند. نسبت به تزکیه آنان مسئول نیستی، پس اصرار نورز و مشتاقان هدایت قرآنی را دریاب.

 

آیه 17 - 32

قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ (17) مِنْ أَیِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ (18) مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ (19) ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ (20) ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ (21) ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ (22) کَلاَّ لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ (23) فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ (24) أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا (25) ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا (26) فَأَنْبَتْنا فیها حَبًّا (27) وَ عِنَباً وَ قَضْباً (28) وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً (29) وَ حَدائِقَ غُلْباً (30) وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ (32)

 

انسان خود را از شنیدن قرآن بی­نیاز می­داند؛ زیرا قرآن فرامین خدا را منعکس می­کند و او مطیع فرامین خدا نیست تا طالب شنیدن قرآن باشد.

مرگ بر انسان که چقدر حق­پوش است.«17» خدا او را از چه چیزى آفریده است که سزاوار حق­پوشی و ناسپاسی باشد؟«18» او را از نطفه­اى ناچیز آفرید. سپس حدّ و اندازه او را معین کرد.«19» آن­گاه راه درست را براى او آسان ساخت.«20» سپس او را بمیرانْد و در گورش نهاد.«21» آن­گاه چون بخواهد، او را حیات مى­بخشد و برمى­انگیزد.«22» آیا انسان به ربوبیت جامع خدا نسبت به خویش توجه دارد؟ هرگز، او هنوز آنچه را خدا به وى فرمان داده، به جاى نیاورده است و از قرآن که منعکس­کننده فرامین خداست، بی­نیازی می­جوید.«23»

پس انسان اگر می­خواهد گرفتار حق­پوشی وناسپاسی نسبت به خدای خویش نگردد و اگر طالب آن است که بنده خدا شود و فرامین او را به اجرا درآورد، کافی است که به غذای خویش بنگرد و در آن دقّت کند«24» که ما آب را به صورت باران چنان که باید فرو­ریختیم.«25» سپس زمین را با رویش گیاهان، به خوبى شکافتیم«26» و دانه در آن رویاندیم«27» و درخت انگور و سبزیجات«28» و درخت زیتون و درخت خرما«29» و باغهایى انبوه از درختان بزرگ«30» و میوه و چراگاه«31» را رویاندیم تا شما و دامهایتان را بهره‌مند سازیم.«32» انسان ببیند که آیا بجاست که فرامین چنین خدایی را بگذارد و از قرآن که منعکس کننده اوامر اوست، بی­نیازی جوید؟!

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

نفرین و هشدار به انسان ناسپاس که فرامین پروردگارش را بجا نیاورده است

آفرینش انسان، رشد دادن او، میراندن و برزخ و قیامتش، همه در دست خداست، ولی اوامر او را اطاعت نمی­کند. کافی است که انسان به غذای خود نظر کند تا حتی لحظه­ای در پوشیدن جامه بندگی درنگ نورزد.

 

آیه 33 - 42

فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ (33) یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبیهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ (36) لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنیهِ (37) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (38) ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39) وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ (40) تَرْهَقُها قَتَرَةٌ (41) أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (42)

 

انسان حق­پوش و ناسپاس، به طرز عجیبی به این دنیا و کسان و بستگان خویش دل بسته است. به راحتی خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند و فرامین پروردگارش را اجرا نمی­کند و با خیال خام و پندار ناپخته خویش روزگار سپری می­کند.

این جهان، سرانجام به آخرت خواهد پیوست؛ پس هنگامى که در صور دمیده شود و آن بانگ شدید کرکننده برآید،«33» روزى که آدمى از برادرش مى­گریزد«34» و از مادر و پدرش«35» و از همسر و پسرانش،«36» زیرا هر کسى از ایشان آن روز کارى دارد که او را کفایت مى­کند و از پرداختن به دیگران بازش مى­دارد.«37» آرى ، چون آن بانگ برآید و قیامت برپا گردد، در آن روز چهره­هایى تابان‌اند«38» خندان و شادمان‌اند.«39» و چهره­هایى در آن روز بر آنها غبار غم و اندوه نشسته است«40» و سیاهى و تیرگى، آنها را فرا مى­گیرد.«41» اینان همان حق­پوشان بدکارِ گناه پیشه­اند.«42»

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

ناسپاسان فاجر، چهره­های غبارآلود و تاریک روز قیامت

آن‌گاه که قیامت فرا رسد و کسان و بستگان از یکدیگر فراری شوند، برخی شادمان خواهند بود، اما ناسپاسان فاجر، چهره­هایی غبارآلود و تاریک خواهند داشت.

 

سیر هدایتی سوره

پیامبر رحمت6 نسبت به پاک شدن او احساس مسئولیت می­کند؛ تا جایی که به رغم دوری جستن و غرور بی‌جایش، او را مخاطب قرار می­دهد و برایش قرآن می­خواند. در این میان، پیش­آمدی رخ می­دهد و ناشایستگی او را برای شنیدن قرآن به اثبات می­رساند؛ مردی نابینا مشتاقانه به محضر رسول خدا6 شرفیاب می­گردد؛ در حالی که از خدا خشیت دارد و طالب شنیدن قرآن از زبان مبارک پیامبر اسلام6 است.

کافر مغرور با مشاهده این صحنه، به یاد شرف ساختگی خویش می­افتد و شأن خود را بالاتر از آن می­بیند که سخنان خدا را از زبان مرجع و ملجأ ضعیفان بشنود. چهره در هم می­کشد و از آن حضرت روی­گردان می­شود. رسول رحمت خدا6 هنوز هم از پاک شدن او ناامید نشده است. انسانی که خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند، به قدری در پیشگاه خدا کم­ارزش و بی­مقدار است که خدا رسولش6 را به سبب احساس مسئولیت زیاد نسبت به هدایت او مورد خطاب قرار می­دهد و با بیان عظمت شأن قرآن کریم، از اصرار بر تزکیه او باز می­دارد؛ تا جایی که از رسول خود6 می‌خواهد که مبادا به خاطر این انسان مستغنی و مستکبر، از بندگان خواهان هدایت غافل شود. آری، او خود را از ضعفای طالب هدایت، برتر می­بیند و با آمدن آنان به نزد تو، چهره در هم می­کشد و پشت می­کند و حال آنکه ارج و قرب آنان در پیشگاه خدا تا حدی است که راضی نمی­شود تو به اندازه ذره­ای از آنان غافل شوی و بر هدایت مستغنیان اصرار ورزی. اصلاً شأن قرآن فراتر از آن است که از کسی برای شنیدن آن خواهش کرد. این انسان است که باید متقاضی شنیدن کلام خدای خویش باشد. (آیات 1 - 16)

روی­گردانی او از شنیدن قرآن، در حق­پوشی و نافرمانی او ریشه دارد. همه مراحل خلق، تقدیر، رشد، مرگ و نشرش به دست خداست، اما اهل اجرای فرمان او نیست و به تبع، در پی قرآن هم نیست. انسان کافی است به طعام خویش نظر کند و نقش خدای متعالی در تهیه این طعام را مطالعه کند تا در پوشیدن جامه بندگی درنگ نورزد. (آیات 17 - 32)

او که از قرآن می­گریزد و بنای بندگی ندارد، به چه دل خوش کرده است؟ تصور می­کند تا چه زمانی در این دنیا خواهد بود و کسان و بستگانش تا کدامین وقت یار او خواهند بود؟ آیا در عاقبت خویش نظر نمی­کند؟ آیا به فکر فردای خویش نیست؟!

 

جهت هدایتی سوره مبارکه عبس:

هشدار و انذار کسانی که خود را از هدایت قرآنی بی­نیاز می­بینند

چرا که نسبت به پروردگار خویش ناسپاس‌اند و درصدد اجرای فرامین او نیستند.

 

صدق الله العلی العظیم

نظرات (۰)

شما می توانید اولین کسی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی