أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان
آیه 1 - 10
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ (1) وَ ما أَدْراکَ مَا الطَّارِقُ (2) النَّجْمُ الثَّاقِبُ (3) إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْها حافِظٌ (4) فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ (5) خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ (6) یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ (7) إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ (8) یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ (9) فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ (10)
میگویند اگر خدا بخواهد انسان را پس از مرگ بازگرداند و به امورش رسیدگی کند، باید بتواند همه انسانها و افکار، گرایشها و اعمالشان را حفظ کند. چگونه ممکن است که همه انسانها با عقاید و علایق و رفتارهایشان باقی بمانند تا در روز قیامت بازگردند و جزا داده شوند؟ حال که حفظ انسان و شئونات او ممکن نیست، موضوع بازگرداندن آدمی در روز قیامت برای محاسبه و جزا منتفی خواهد بود. خدای متعالی در پاسخ به این تفکر میفرماید:
سوگند به آسمان که راه است[1] و سوگند به حرکت کننده در راه آسمان[2]«1» و چه چیز تو را آگاه کرده است که حرکت کننده در راه آسمان چیست؟«2» ستاره نافذ است، همان که آسمان را از شر شیاطین حفظ میکند.[3]«3» (سوگند به آسمان و اجرام نورانی نگهبان آسمان) که هیچ کس نیست مگر اینکه نگهبانى بر او گمارده شده است تا او را حفظ کند.«4» شما حفظ نفس انسان را بر خدا دشوار و ناممکن میدانید و حال آنکه او خدایی است که از آسمان عظیم، با اجرام نورانی محافظت میکند.
پس آدمی خود را با آسمان مقایسه کند و ببیند که حفظ آسمان دشوار است یا حفظ او! انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است.«5» او از آبى جهنده آفریده شده«6» که از میان پشت و استخوانهاى سینه بیرون مىآید.«7» قطعاً خدایی که او را از این مادّه آفریده، مىتواند او را حفظ کند و بازگرداند؛«8» در روزى که نهانها (نیات پنهانی در پس پرده انکارِ حفظ انسان و بازگرداندن او) سنجیده شود و خالص از ناخالص جدا گردد.«9» پس براى او هیچ نیرویى نیست که عذاب را از خود دور کند و یاورى نیز ندارد که عذاب را از او بگرداند.«10»
جهت هدایتی سیاق اول:
قدرت خدا بر حفظ و بازگرداندن انسان
خدا بر نفس هر انسانی نگهبانی گماشته است تا او را حفظ کند و قدرت بازگرداندن انسان را دارد.
آیه 11 - 17
وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ (11) وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ (12) إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ (13) وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ (14) إِنَّهُمْ یَکیدُونَ کَیْداً (15) وَ أَکیدُ کَیْداً (16) فَمَهِّلِ الْکافِرینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً (17)
خدای متعالی با قسمهایی هدفمند، گماشتگی نگهبان بر نفس انسان را مورد تأکید قرار میدهد و بر همین اساس، آدمی را به قدرت خویش برای حفظ و بازگرداندن انسان پس از مرگ توجه میدهد، ولی منکران، سخنان روشن خدا را مبهم و کلام جدّی او را شوخی معرفی میکنند. این کید آنان برای بیاثر ساختن هدایت قرآنی انسان به سوی حتمیتِ حفظ و معاد است و خدای حکیم چنین پاسخ میدهد:
سوگند به آسمان که دارای خاصیت بازگرداندن است«11» و سوگند به زمین که دارای خاصیت شکافتن است. (آسمان با بازگرداندن آب و زمین با شکافتن و رویاندن گیاه، نمایشی دائمی از قدرت خدا بر بازگرداندن پس از مردن را به اجرا در میآورند. روح انسان در آسمانی با خاصیت بازگرداندن حفظ میشود و جسم او در زمینی با خاصیت شکافتن و رویاندن فرو میرود. پس دیگر جایی برای ابهام نسبت به قدرت خدا بر حفظ و بازگرداندن انسان باقی نمیماند.)«12» سوگند به آسمانی چنین و زمینی چنان که بیان قدرت خدا بر حفظ و بازگرداندن انسان، سخنى است که حق را از باطل جدا مى سازد«13» و آن سخنى شوخى نیست.«14»
کافران نسبت به حقیقت حفظ و بازگرداندن انسان برای حساب و کتاب و جزا سخت نیرنگ مى کنند تا بدین وسیله این حقیقت را مانند یک امر مبهم و یا حداکثر شوخی، جلوه دهند«15» و من نیز با مهلت دادن به آنان، خامشان مىکنم تا در گمراهى بمانند و به کیفر کردارشان گرفتار آیند.«16» ای رسول ما! حال که چنین است، کافران را مهلت ده و برای ایشان تقاضای عذاب نکن و اندک زمانى به آنان فرصت ده.«17» آری باید بدانند که فرصت داده شده به ایشان نشانه حقّانیتشان نیست، بلکه نمود مکر خدا دربرابر مکرشان است.
جهت هدایتی سیاق دوم:
پاسخ نیرنگ منکرانِ حفظ و بازگرداندن انسان؛
کافران که منکر حفظ انسان و قدرت خدا بر بازگرداندن او هستند، در فضایی آمیخته با نیرنگ، انکار خود را ادامه میدهند و سخنان خدا را جدّی نمیدانند. آنان بدانند که سخنان قرآن، حق را از باطل جدا میکند و شوخی نیست و فرصتِ داده شده به ایشان، فرصتی اندک و از باب مکر خدا دربرابر مکر آنان است.
سیر هدایتی سوره
میخواهند حقیقت بازگشتن پس از مرگ برای محاسبه و جزا را انکار کنند؛ به همین منظور به انکار مقدمه آن میپردازند و میگویند اگر قرار بر بازگرداندن مردگان و رسیدگی به امورشان است، باید همه مردگانِ بیشمار آدمیان با تمام افکار، گرایشها و اعمالشان حفظ شوند؛ در غیر این صورت، خبر معاد، خبر از امری غیر واقع خواهد بود؛ حال کیست که حفظ انسانها را ضمانت کند؟ اصلا مگر چنین امری ممکن است؟!
کافی است به نظام حفظ آسمان نظر کنند. آسمان با این عظمت، با اجرام نورانی حفظ میشود. آیا یادآوری سیستم حفظ آسمان برای تأکید بر حقیقت حفظ انسان، کافی نیست؟ آری، بیتردید بر هر انسانی حافظ و نگهبانی گمارده شده است تا او و عقاید و علایق و رفتارهایش را حفظ کند. حال که چنین است، آدمی خودش را با آسمان مقایسه کند و به مادّه اولیه خلق خویش نظر کند. حفظ آسمان دشوارتر است یا حفظ موجودی کوچک که از قطره آبی جهنده آفریده شده است؟ او باید بداند خدایی که این موجود را آفریده، توان حفظ کردن و بازگرداندن او را نیز دارد.
مکر میکنند و این حقیقت را جدّی نمیدانند. پاسخ خدا تأکیدی دوباره و خبر دادن از مکری دربرابر مکر ایشان است. مکر خدا فرصتی است که به آنان میدهد تا در خیال باطلشان غوطهور شوند و با بدترین عذابها مواجه گردند.
جهت هدایتی سوره مبارکه طارق:
تأکید بر قدرت خدا برای حفظ و بازگرداندن انسان و هشدار به منکران مکّار
بیتردید خدا بر هر نفسی حافظی گماشته است که او را حفظ میکند و قدرت بازگرداندن انسان را نیز دارد. منکران این حقیقت بدانند که این سخن، جدّی است و فرصتِ داده شده به ایشان، از باب مکر خدا دربرابر مکر آنان است.
صدق الله العلی العظیم
[1] (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکمُْ سَبْعَ طَرَائقَ) (سوره مؤمنون، آیه 17).
[2] (الطارق: السالک للطریق) (المفردات فی غریب القرآن، ص518).
[3] (إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ * وَ حِفْظًا مِّن کلُِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ * لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلىَ الْمَلَا الْأَعْلىَ وَ یُقْذَفُونَ مِن کلُِّ جَانِبٍ* دُحُورًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ * إِلَّا مَنْ خَطِفَ الخَْطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شهَِابٌ ثَاقِبٌ) (سوره صافات، آیات 6 تا 10).
نظرات (۰)