أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان
آیه 1 - 10
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها (1) وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2) وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها (3) وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها (4) وَ السَّماءِ وَ ما بَناها (5) وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها (6) وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها (9) وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها (10)
نفس انسان به عنوان نمونهای کوچک از جهان هستی، توسط آفریدگار حکیم خود سامان داده شده است. سامان و اعتدال نفس انسان، منشأ تشخیص بدی و گنهکاری و همچنین خوبی و تقواپیشگی است. این نفس ملهم، بستر رشد و تعالی انسان است، ولی ضامن رستگاری او نیست.
سوگند به خورشید و تابش آن«1» و سوگند به ماه، چون از پى خورشید رَود«2» و سوگند به روز، چون زمین را روشن کند«3» و سوگنـد به شــب، چون زمیـن را فرا گیرد«4» و سوگند به آسمان و به آن مقتدرى که آن را بنا کرد.«5» سوگند به زمین و به آن قدرتی که آن را بگسترد«6» و سوگند به نفس آدمى و آن قدرتمند دانای حکیمى که آن را موزون ساخت و سامان بخشید«7» و گنهکارى و تقواپیشگىاش را به آن الهام کرد.«8» به همه اینها سوگند که هر کس نفس خود را پاک داشت، به سعادت رسید«9» و هر کس آن را زیر غبار گناه دفن کرد، ناکام ماند.«10»
آفریدگار خورشید و ماه، روز و شب، آسمان و زمین، همو که نفس انسان را آفرید و سامان داد، به تمامی آنها و به خود که پدید آورنده آنهاسـت سوگـند یاد میکند که سعادت و کمال آدمی در گرو تزکیه و پاکسازی نفس به وسیله تقواست و ناکامی و بازماندن از کمال و رستگاری، محصول دسّ نفس، یعنی دفن کردن آینه ملهم الهی با گناهپیشگی است.
جهت هدایتی سیاق اول:
رستگاری، عاقبت تزکیه نفس و خسران و ناکامی، عاقبت دسّ نفس
نفس، آینه الهی تشخیص تقوا از فجور است. هرکس این آینه را پاک داشت، تقوا را از فجور بازشناخت و به رستگاری رسید و هرکس این آینه را زیر غبار گناه دفن کرد، از آن بهرهای نبرد و خسارت دید.
آیه 11 - 15
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها (11) إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها (12) فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها (13) فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها (14) وَ لا یَخافُ عُقْباها (15)
دسّ نفس تا جایی پیش میرود که ظهور و بروز اجتماعی پیدا میکند و سمت و سوی حرکت یک جامعه را منحرف میسازد. در چنین شرایطی، طغیان و هواپرستی، محور تصمیمگیری قرار میگیرد و حتی روشنی نشانههای حق و مدافعان راستین آن، مانع تصمیمات برخاسته از هوای نفس نمیگردد.
قوم ثمود و عاقبت آن به عنوان مصداق و شاهدی برای آیات قسمت اول سوره ذکر شده است. آنان پس از مواجهه با آیت و نشانه روشن خدای متعالی، یعنی ناقه (شتر)، آن را در تعارض با منافع دنیوی خود یافتند و بدین سبب به تأکیدات فرستاده خدا، حضرت صالح7 درباره اذیت نکردن (ناقة الله)، توجهی نکردند و با پی کردن آن، رسول خدای خویش را تکذیب کردند.
قوم ثمود بر اثــر طغیانشان پیام الهى را دروغ انگاشتند؛«11» آن گاه که تیره بخت ترینشان برانگیخته شد تا ناقه الهى را پى کند.[1]«12» پس صالح، فرستاده خدا به آنان ابلاغ کرد که ناقه خدا و آب خوردنش را واگذارید و مانع آن نشوید،«13» ولى قومش او را تکذیب کردند و ناقه را کشتند؛ پس پروردگارشان آنان را به سزای گناهشان، به عذابى فرو گرفت که نسلشان را قطع و آثارشان را محو و نابود کرد و با خاک یکسانشان ساخت«14» و از فرجام کارى که کرد، باکى ندارد.«15»
داستان قوم ثمود علاوه بر اینکه بیان مصداق آیات قسمت اول است، تعریضی به مردم زمان رسولاکرم6 و در افقی وسیعتر، به تمامی کسانی است که با دلیل و حجت بیّن الهی روبهرو هستند. به آنان هشدار میدهد که مبادا تحت تاثیر عدم تزکیه و تربیت صحیح نفس، نشانه روشن حق را انکار کنند و دچار عاقبتی مثل قوم ثمود گردند.
جهت هدایتی سیاق دوم:
تکذیب سرکشانه قوم ثمود و عقاب سخت الهی
قوم ثمود براثر طغیان، حق آشکار الهی را تکذیب کرد و گرفتار عذاب سخت الهی شد.
سیر هدایتی سوره
مردم با معجزهای آشکار از سوی خدای متعالی مواجهاند و فرستاده خدا یعنی رسول اکرم6 آنان را به تبعیت از آن فرا میخواند، اما پذیرش این امر و تن دادن به آن برای کسانی که نفس خود را تزکیه نکردهاند، سخت است، زیرا هم باید از دلبستگیهای اعتقادی خود دست بردارند و هم خواستههای نفس را کنترل کرده، تحت تربیت قرار دهند؛ از این روست که طغیان پیشه کرده، آیت روشن خدا را انکار میکنند.
این سوره مبارکه، ابتدا با ذکر یازده قسم، مخاطب را آماده میسازد که تمامی این قسمها با توجه به عظمت مقسم علیه و جنبهای که در آن لحاظ شده، با تأکید بر سخن اصلی در ارتباط هستند.
پس از ذکر این قسمها، در دو جمله تفهیم میکند که فلاح و رستگاری در گرو تزکیه نفس، و ناکامی و خسارت، محصول آلودهسازی آن است.
بعد از تأکید بر این سخن مهم، عاقبت قوم ثمود را بیان میکند؛ همانان که همچون مخاطبان سوره با نشانه روشن خدای متعالی مواجه بودند، ولی تحت تأثیر طغیان نفس، بدبختی و هلاکت و خسران را برای خود رقم زدند و عذاب سخت الهی را به جان خریدند.
جهت هدایتی سوره مبارکه شمس:
تهدید نسبت به طغیانگری برخاسته از دسّ نفس(دفن آینه الهی نفس زیر غبار گناه)
اگر انسان گرفتار دسّ نفس شود، خسارت میبیند و ناکام میماند؛ مانند قوم ثمود که دسّ نفس، آنان را به طغیان کشید و حق آشکار الهی را تکذیب کردند و نابود شدند.
صدق الله العلی العظیم
[1]. این مرد که «قدار بن سالف» نام داشت، با انتخاب قوم خود برای پی کردن ناقه، برخاسته بود؛ چنانکه ضمایر جمع در آیات بعدی از این واقعیت خبر میدهد.
نظرات (۰)