تدبر در قرآن کریم
متن آموزشی سوره مبارکه فجر

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 5

وَ الْفَجْرِ (1) وَ لَیالٍ عَشْرٍ (2) وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ (3) وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ (4) هَلْ فی‏ ذلِکَ قَسَمٌ لِذی حِجْرٍ (5)

 

ظلمت دنیاگرایی فضا را فراگرفته است. مال ­اندوزان ارج و قرب فراوانی دارند و هر کس براساس میزان دارایی خود، برای خویش کرامت و بزرگی قائل است.  در  ا/.ین میانه تاریک و پرظلمت، یتیم و مسکین فراموش شده­، حقشان پامال اغنیای دنیاطلب می­گردد. آیات وحی برای اصلاح این بینش غلط و انذار نسبت به عواقب آن، لمعه نور خود را بر گستره افکار بشر فرو می­افکند:

سوگند به سپیده­دم (صبح روز قربان)«1» و به شبهاى دهگانه با عظمت (دهه اول ماه ذی­حجه)«2» و به آن جفت و طاق (روز تَرویه و عَرَفه)«3» و به شب، آن گاه که در حال گذر است.«4» آیا در اینها که یاد شد، براى خردمندى که حق را از باطل تشخیص دهد، سوگندى رساست؟«5»

سپیده­دم، شکافنده ظلمت است و صبح روز قربان، میعاد دل بریدن از دنیا و عبودیت پروردگار. دهه اول ماه ذیحجه، روز ترویه و عرفه نیز بر همین منوال است. این سوگندها در راستای تأکید جهت هدایتی سوره است.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

سوگند برای تأکید جهت هدایتی سوره

سوگند به میـعادهـای دل ­بریدن از دنیا، در راستای تأکید بر جهت هدایتی سوره.

 

آیه 6 – 14

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ (6) إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ (7) الَّتی‏ لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ (8) وَ ثَمُودَ الَّذینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ (9) وَ فِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتادِ (10) الَّذینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ (11) فَأَکْثَرُوا فیهَا الْفَسادَ (12) فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ (13) ِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ (14)

 

إغرق مظاهر دنیوی هستند و نعمات و امکانات مادی احاطه­شان کرده است؛ به پیامبر اعظم6 و اطرافیان ایشان با دیده حقارت می­نگرند و با تکیه بر قدرت دنیوی خود دربرابر ایشان گردن­کشی و طغیان می­کنند.

(ای پیامبر) آیا ندیدی که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟«6» با ارم، آن شهرى که پایه­­ها و ستونها (و قصرها و بناهاى عالى) داشت«7» که مانند آن در هیچ یک از شهرها ساخته نشده بود«8» و با قوم ثمود چه کرد؟ همانان که در آن درّه، صخره ها را مى­کندند و در کوهها خانه مى­ساختند.«9» آیا ندانسته­اى که خدا با فرعون که صاحب میخها بود، چه کرد؟«10» همان کسانى که در شهرها سر به طغیان برداشتند«11» و در آنها تباهى بسیار به بار آوردند.«12» پس پروردگارت تازیانه عذابی شدید و متوالی را بر آنها فرود آورد.«13» چرا که قطعاً پروردگار تو در کمینگاه اعمال بندگان است و زمانی که به طغیان و سرکشی رسند، آنان را عذاب سختی خواهد کرد.«14»

عاقبت مذکور در این کلام، مربوط به کسانی است که قدرت و شوکت خاصی در این دنیا داشته و چند روزی از آن بهره­مند بوده­اند و با اتکا به این قدرت ظاهری، طغیان و فساد پیشه کرده بودند. خدای متعالی به رسول خود6 می­فرماید که آیا ندیدی پروردگار تو با آن طغیانگران چه کرد؟  و پس از بیان عذاب سخت آنان، علت آن را  ذکر می­کند و بدین ترتیب، به طغیانگران معاصر قرآن نیز هشدار می­دهد؛ همانان که همچون سرکشان پیشین، از کمین الهی غافل هستند و با غوطه خوردن در نعمت و دارایی، فرعون ­صفتانه با پیامبر اکرم6 مخالفت می­کنند؛ بدانند پروردگار او در کمین است و در ورای این نعمات و داراییهای دنیوی، آنان را رصد می­کند و در هر زمانی که صلاح بداند، با عذاب سخت خود با ایشان برخورد خواهد کرد.

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

تهدید دنیاگرایان طغیانگر

عذاب سخت و دردناک، سرنوشتی است که پروردگار برای دنیازدگان طغیانگر رقم زده است؛ چرا که او در کمینگاه است.

 

آیه 15 تا 26

فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ (15) وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ (16) کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ (17) وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْکینِ (18) وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا (19) وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا (20) کَلاَّ إِذا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا (21) وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا (22) وَ جی‏ءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّکْرى‏ (23) یَقُولُ یا لَیْتَنی‏ قَدَّمْتُ لِحَیاتی‏ (24) فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ (25) وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ (26)

 

چرا انسان گرفتار طغیان می­شود و مکنت و ثروت دنیا او را سرکش و متجاوز می­کند؟

اما انسان به گونه­ای است که وقتى پروردگارش او را مى­آزماید، بدین طریق که عزیزش مى­دارد و نعمتش مى­بخشد، مى­گوید: پروردگارم مرا عزیز داشته و انجام هر کارى را  بر من روا دانسته است«15» و امّا وقتى او را مى­آزماید، بدین طریق که روزى را بر او تنگ مى گیرد، مى­گوید: پروردگارم مرا خوار شمرده است.«16» نه، هرگز چنین نیست که خوارى در بینوایى و کرامت در توانگرى باشد؛ اینها وسیله آزمایش شماست؛ بلکه واقعیت این است که شما یتیم را (از مال پدر محروم کرده و) گرامى نمى­دارید«17» و یکدیگر را بر اطعام بینوا ترغیب نمى­کنید«18» و میراث یتیمان را همان­گونه که هست، بدون تمییز حلال و حرام آن، یکجا مى­خورید«19» و مال را بسیار زیاد دوست مى­دارید.«20»    

آری، شما برای دنیا ارزش استقلالی قائلید و به همین دلیل، نعمت بخشیدن خدا را، ارزش دادن خدا به خود (اکرام) می­دانید و سلب نعمت را، سلب ارزش از خود (اهانت) به شمار می­آورید و به این ترتیب، از جنبه ابتلاییِ دادن و گرفتن نعمات غافل می­شوید و با توهم اکرام و اهانت، دچار طغیان و سرکشی می­گردید.

آرى، هرگز این نگاه استقلالی به مال دنیا و حب شدید به آن درست نبوده و راه به جایی نخواهد برد؛ آن گاه که زمین را خرد و ذرّه ذرّه گردانند«21» و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان، صف در صف بیایند«22» و دوزخ در آن روز آورده شود؛ آن روز انسان متوجه مى­شود که همه نعمتها و محنتها وسیله آزمون الهى بوده است، ولى این توجه کجا براى او سودمند است؟«23» آن روز انسان مى گوید: اى کاش براى زندگى آخرتم که حیات واقعى است، کار شایسته­اى پیش فرستاده بودم.«24» پس در آن روز هیچ کس به سختىِ عذاب خدا عذاب نکند«25» و هیچ کس به سختىِ در بند کشیدن او در بند نکشد.«26»

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

توبیخ نظام فکری و عملی دنیامحور

توبیخ و انذار کسانی که برای مال دنیا ارزش اصالی قائلند و از حیثیت ابتلایی و امتحانیِ انعام و امساک الهی غفلت می­ورزند.

 

آیه 27 - 30

یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (27) ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً (28) فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی (29) وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی‏ (30)

 

در آن میانه پراضطراب که جهنم غرّان، کشان کشان به عرصه آورده شده و هیچ کس به سختی عذاب خدا عذاب نکند و به سختیِ او در بند نکشد، به نفس آرام و مطمئن خطاب می­رسد که آسوده از همه این پریشانیهای محشر، مستقیم به سوی پروردگار خود بازگرد؛ مگر او کیست و چه کرده است که با چنین آرامش و اکرام و اجلال خاص به سوی بهشت مخصوص پروردگار خوانده می­شود؟

آری، او نفس مطمئنه است؛ همو که به سوی پروردگار خود آرام گرفته و به آنچه او رضایت دارد، راضی می­شود و در نتیجه، دنیا را سرای گذر دانسته، دادن نعمت و تنگی رزق را ابتلا و امتحان الهی می­داند و به همین سبب، زیادی نعمت، او را به طغیان و تباهی و استکبار نمی­کشد و فقر و نداری، او را در ورطه کفر و ترک شکر قرار نمی­دهد، بلکه او در جایگاه عبودیت استقرار می­یابد و با افراط یا تفریط، از صراط مستقیم منحرف نمی­گردد.

اى نفس مطمَئنّه و آرام«27» به سوى پروردگارت بازگرد که تو به پیشامدهایى که او برایت مقدّر کرد و به احکام و آیینى که براى تو مقرّر داشت، خشنود بودى و خدا نیز از تو خشنود بود.«28» این­گونه مرا بندگى کردى، پس در میان بندگان راستین من درآى.«29» و به بهشت من وارد شو.«30»

 

جهت هدایتی سیاق چهارم:

بشارت به نفس مطمئنه

اطمینان و آرامش برخاسته از نگرش ابتلایی به دنیا، مایه آرامش و سعادت در عرصه معاد.

سیر هدایتی سوره

در فضایی که دارایی، ملاک کرامت و بزرگی به حساب آید، هر چه بر میزان بهره­مندی از نعمات و امکانات دنیوی افزوده شود، بر میزان طغیان و سرکشی و دنیاگرایی اضافه خواهد شد. در چنین فضایی، توانگران با تکیه بر دارایی خود، در مقابل رسول حق و منادی معاد جبهه می­گیرند و کسانی که از روزی کمی برخوردارند، کفران پیشه کرده، به فکر آماده شدن برای روز واپسین نخواهند بود.

همه چیز براساس مال دنیا تعریف می­شود و احساس قدرت کاذب، روحیه ایستادگی در مقابل حق را در آنان تقویت می­کند و همین سرمنشأ فراگیری فساد می­گردد.

سوره مبارکه در چنین فضایی وارد میدان هدایت می­شود: ابتدا با سوگندهایی ذهن صاحبان خرد را جلب محتوای خود می­کند. آن­گاه با خطاب به رسول خود6، از طغیانگرانی یاد می­کند که پروردگار سرنوشت بدی برایشان رقم زده است؛ کسانی که از جهت بهره­مندی از امکانات مادی و مظاهر قدرت، در اوج بودند، اما طغیان کردند و فساد را در زمین گستردند و پروردگار، تازیانه عذاب را بر سرشان نواخت؛ چرا که او در ورای این نعمات و داراییها در کمین بود.

پس از بیان عاقبت آن اقوام دنیازده و طغیانگر، به اصل و ریشه فکری و عملی طغیان می­پردازد. چه توهم، علقه یا رفتاری سبب می­شود که انسان از پی دارایی و احساس قدرت در دنیا، سر به طغیان نهد و از رصد و کمین الهی غافل گردد؟ آری، توهم اکرام و اهانت به گاه انعام و امساک نعمت، ترک یتیم­نوازی، دوری از تشویق به اطعام مساکین، چپاول مال یتیم و در یک کلام، علقه شدید به مال دنیا انسان را از جنبه ابتلایی دنیا غافل می­کند و دچار طغیان می­سازد.

دیگر تنها امیدِ این محب سرسپرده مال دنیا، ترساندن او از قیامت است؛ روزی که زمین استوار زیر پایش را ذره ذره گردانند و امر پروردگار و فرشتگان او صف در صف بیاید و جهنم سوزان آورده شود. او باید بداند که اگر در دنیا از خواب این غفلت بیدار نشود، در آن روز خواهد شد، اما با حسرتی جانسوز. از یک سو سرنوشت ابدی خود را می­نگرد و از سوی دیگر، دستان خالی خود را؛ دستانی که برای هیچ یتیم و نیازمندی آشنا نیست و آلودگی دست­اندازی بر مال دیگران بر آن نمایان است، اما دیگر چه سود؟!

آیا همگان در این گرداب دنیاپرستی غرق می­گردند و چنین عاقبتی را در پیش دارند؟ نه، تو ای نفس مطمئنه که امواج بلا و مصیبت یا دارایی و نعمت، دریای آرام وجودت را متلاطم نساخت و با نگرش ابتلاییِ خود به دنیا، نه داشتن آن به طغیانت کشید و نه فقدانش به کفران! تو در نهایت اکرام و اجلال به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که از او راضی هستی و او از تو خوشنود و در زمره بندگان و میانه بهشت مخصوص او وارد شو!

 

جهت هدایتی سوره مبارکه فجر:

توبیخ و انذار نسبت به دنیاگرایی

دلبستگی  و حب شدید مال دنیا، منشأ شکست در امتحان الهی و ریشه طغیان و کفران عاقبت­سوز است.

 

صدق الله العلی العظیم

نظرات (۰)

شما می توانید اولین کسی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی