تدبر در قرآن کریم
متن آموزشی سوره مبارکه ناس

أعوذ بالله من الشیطان الرجیمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

بخوان این سوره را به نام خدای رحمت­گر مهربان

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1) مَلِکِ النَّاسِ (2) إِلهِ النَّاسِ (3)

مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (4) الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ (5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6)

جنّیان و آدمیانی در دلهای مردمان وسوسه می­کنند و از پسِ پرده خیرخواهی، آنان را به بدی­ها و زشتی­ها فرا­ می­خوانند. این شرّی بزرگ و تهدیدی جدّی در مسیر سعادت ابدی است و مردم نیازمند راهی برای نجات هستند.

ای رسول ما! بگو پناه می­بـرم به پروردگار مردم؛ همان کس که عهده­دار سرپرستی، تدبیر و تربیت مردمـان است و ایشـان در همه نیازهایشـان به او رجـوع می­کنند«1» فرمانروای مردم؛ همان که صاحب سلطه است؛ قدرتش در نهایت و حکمش نافذ است و به هنگام پناهندگی، پناه می‌دهد«2» اله و معبـود مردم؛ همان­ که بندگانش تنها برای او هستند و جز او را نخوانند و در نیازهای خود، جز به سوی او نروند و جز مراد او را اراده نکنند و جز به خواست او عمل نکنند.[1]«3» آری، خدای متعالی، هم پروردگار، هم فرمانروا و هم معبود مردم است؛ پس اگر بخواهم به پروردگاری پناه برم، خداست و جز او پروردگـاری نیسـت و اگر بخواهم به فرمانروایی پناهنـده شوم، خدا فرمانروای بر حق است و اگر بخواهم به معبودی رجوع کنم، خداست و جز او معبودی نیست؛ پس به او پناه می­برم از شر وسوسه­گری که در پسِ پرده خیرخواهی نهان گردد[2]«4» همان که در سینه­های مردمان وسوسه کند«5» چه از جنیان که شرّ وسوسه­شان به آدمی نزدیک­تر است و چه از آدمیان که از شرّ وسوسه آنان هم امانی نیست.«6»

آری، خدای حکیم راه مقابله با این شرّ بزرگ را در قالب اظهار سیره عملی رسول خود6 بیان می­کند تا بفهماند که حتی اشرف مخلوقات او در دفع شرّ وسوسه باید به خدا پناه برد و جز این راهی نیست.

وسوسه، شرّی است که تهدید آن در فضای غفلت دل از یاد خداست و تکرار نام خدا با عبارات (رب)، (ملک) و (إله) در ادبیات استعاذه از این شر، موجب زدودن غفلت از دل آدمی است.[3] اینک می­توان فهمیـد که چرا در سوره مبارکـه «فلق»، از شرور همه مخلوقـات و سه شرّ خاص (تاریکی، سحر، حسد) با یک نام به خدا پناه می­بریم و در این سوره از یک شرّ، با سه نام به درگاه خدا پناهنده می­شویم.

لزوم پناه بردن به خدا از شر وسوسه­گران

از شر وسوسه­گران جن و انس به پروردگار، فرمانروا و معبود مردم پناه ببرید.

صدق الله العلی العظیم



[1]. ابتدا (رب) بیان شد، چون به انسان نزدیک­تر است و نسبت به وی ولایت خاص دارد. سپس (ملک) ذکر شد، چون دورتر است و ولایت عام دارد؛ یعنی کسی به او پناه می­برد که تحت ولایت خاص کسی نیست تا مهمات او را کفایت کند. سپس (إله) بیان شد، چون ولی­ و سرپرستی است که انسان او را از روی اخلاص می­خواند نه از روی طبع مادی. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص395 و 396)

[2]. برخی از مفسران و مترجمان، کلمه (الخناس) را به معنای «پنهان شونده به هنگام ذکـر خدا» دانستـه­اند. با توجه به جایگاه استعمـال این واژه در آیـه، می­توان فهمید که وصفی در تبیین خطر هرچه بیشتر وسوسه است و معنای مذکور با این جایگاه سازگار نیست. معنای مناسب­تر برای این واژه، مبالغه در پنهان­شوندگی وسوسه کننده در پسِ پرده خیرخواهی است. صاحب واژه­نامه قرآنی «التحقیق» درباره معنای این واژه چنین می­نویسد: «فظهر أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة (خنس): هو التأخّر و الانقباض إذا کان من شأنه التقدّم و الانبساط... مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ- وصف الوسواس بصفة الخنس: اشارة الى انّ الموسوس لیس متظاهراً بعمله، بل مستتر و مختف فی عمله، و متنحّ و متأخّر عمّن یوسوس الیه...». (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 3، ص 138)

[3]. با توجه به مراتب مختلف سه نام مبارک (رب)، (ملک)، و (إله) و سطوح مختلف وسوسه، می توان گفت که ذکر استعاذه با سه نام پیش گفته، برای پوشش دادن تمام طبقات وسوسه است.